برای دانلود فایل پی دی اف کلیک کنید
شايعه
شايعه یکی از طبيعيترين پديده هاي اجتماعي و يكي از رايجترين شيوههاي كنش متقابل است كه تاكنون كمتر شناخته شده است. شايعه يك مقولة ذهنی و رواني با ابعاد گستردهاي است كه ابعاد مختلف آن به ويژه در زمانهاي بحراني (مثل زمان جنگ )، حالتي به مراتب حادتر به خود ميگيرد. هر چند كاركردهاي اجتماعي شايعه كاملاً شناخته نيست، اما بيشتر در وضعيتهاي « ناهنجاري» در جامعه به وقوع ميپيوندند، اين بدان معني است كه شايعه گزارش تأييد نشدهاي از وقايع است كه به تعريف و تبيين وضعيتهاي مهمي كه به صورت دو پهلو ظاهر ميشود كمك ميكند.
شايعه پيامي است كه به طرز غير رسمي (معمولاً دهان به دهان ) منتقل ميشود و به موضوعي مربوط مي شود كه تحقيق در صحت و سقم آن مشكل است. شايعه شامل اطلاعاتي ميشود كه براي مردم اهميت دارد. البته ممكن است بخشي از شايعه حقيقت داشته باشد، هر چند ميتوان گفت كه اين حكم همواره صادق نيست.
شايعه چيست و در چه موقعيتهايي رواج مييابد ؟
شايعه پيامي است كه در ميان مردم رواج مييابد، ولي واقعيتها آن را تأييد نميكند. شايعه در موقعيتهايي رواج مييابد كه مردم مشتاق خبر باشند ولي نتوانند آن را از منابع موثق دريافت كنند. هر گاه آدمها مشتاق خبرگيري دربارة قضيهاي باشند، به هر نوع اطلاعاتي در اين باره متوسط ميشوند و سپس آن اطلاعات را در ميان خودشان پراكنده ميسازند.
از نظر جامعه شناسي، پديده شايعه فرايندي است كه از طريق آن، اخباري پخش و اغلب قلب ميشود بدون آنكه از مجراهاي رايج گذشته باشد.
شايعه ميتواند از يك اطلاع نادرست منشاء بگيرد يا آنكه منبع آن اطلاعي درست ولي اغراق آميز و درهم باشد. آن خبر از فردي به فرد ديگر و از گروهي به گروه ديگر منتقل ميشود، بدون آنكه منشاء آن مشخص يا دلايل قطعي دربارة صحت آن وجود داشته باشد.
آلپورت و پستمن ( Alport & postman ) ميگويند كه شايعه محصول دو عامل است:
۱. علاقه مردم به موضوع ( اهميت داشتن شايعه هم براي گوينده و هم براي شنونده ).
۲. ميزان ابهام موضوع ( احتمال وجود و يا چند تعبير از يك موضوع ).
به نظر ميرسد هر دو عامل ياد شده از شرايط شايعه باشد . ممكن است عدهاي به نتايج يك برنامة علمي يا تفريحي راديو يا تلويزيون علاقه داشته باشند. اما چون ابهامي در اين مسابقه يا حادثه وجود ندارد، ممکن است شايعهاي در مورد آن بروز نكند. در صورتي كه اگر به جاي برنامه علمي يا مسابقة ورزشي ساده يك برنامة علمي بحث انگيز يا يك مسابقه حساس مطرح باشد. احتمال بروز شايعه دربارة آن بيشتر ميشود.
فرمول اصلي شايعه
به نظر ميرسد دو شرط «اهميت» و «ابهام» در انتقال شايعه تأثير دارد و كم و بيش از رابطهاي كمي برخوردار است. در واقع ميتوان فرمول قدرت و شدت شايعه را به صورت زير نوشت: ( R: I . A )
اگر بخواهيم اين فرمول را با كلمات تعريف كنيم، معني آن چنين است:
ميزان رواج شايعه (R) تقريباً برابر است با حاصل ضرب اهميت (I) در ابهام (A) موضوع مستتر در آن شايعه .
هر آيينه ابهام يا اهميت، صفر باشد شايعهاي وجود نخواهد داشت. مثلاً ما ايرانيها هيچوقت درباره گرانشدن قيمت شكر در كوبا در كشور خودمان شايعهاي نميشنويم، چون اين موضوع براي ما مهم نيست. اما خبرهاي مربوط به افزايش يا كاهش انواع ارز یا طلا در كشور ما در سالهاي اخير از جمله شايعه سازترين موارد بوده است. بنابراين ، هر قدر خبر شايعه مهمتر باشد و مردم دربارة آن موضوع اطلاع كمتري داشته باشند، احتمال ايجاد شايعه قويتر ميشود. فرمول ياد شده در حد بسيار بالايي قابل اطمينان است، هر چند تحت شرايط مشخص عملكرد آن تغییر می کند. اگر جمعيتي تحت كنترل شديد قرار داشته باشند و اگر پخش و انتشار شايعه جرايم سنگيني داشته باشد، آن وقت مردم كم و بيش خوددار خواهند شد و شايعه نخواهند ساخت، يا اين شايعه سازي كمتر خواهد شد.
شكل گيري شايعه
شايعه معمولاً در زمينهاي از ابهام و تنش كه تحت آن هنجارها يا باورها زير سؤال رود خطراتي وجود داشته باشد يا رفاه كافي در دسترس مردم نباشد، گسترش مييابد. همه اين وضعيتها باعث نگراني و توجه ميشود. اين احساسات انگيزه لازم براي گوش دادن به شايعه و انتقال آن به ديگران را فراهم ميآورد.
همانطور كه گفته شد، شايعه بيش از هر چيز از اهميت و ابهام مستتر در موضوع تغذيه ميشود. اين دو عامل بيانگر كنش متقابل زمينههاي فردي و جمعي در شكل گيري و رواج شايعه است .
در انتقال شايعه سه عمل ادراك، به حافظه سپردن و گزارش كردن از فردي به فرد ديگر طي ميشود. اين مراحل در روند رواج شايعه از يك فرد به فرد ديگر متناسب با دفعات انتقال، تقويت ميشود و به طور طبيعي به كاستنيها و افزودنيهايي بر اصل مطلب منتهي ميگردد.
بدينترتيب شايعه از مراحل اولية شكلگيري تا تبديل آن به گزارش نسبتاً ثابت، با سه روند اصلي زير ارتباط دارد:
۱. تسطيح (Leveling) يعني حذف برخي جزئيات كه به نظر ناقلان شايعه ، غير مهم و كم اهميت تلقي ميشود. به بيان ديگر ، هر قدر شايعه بيشتر نشر يابد رفتهرفته كوتاهتر و فشرده تر و مختصرتر ميگردد.
۲. برجستگي (Sharpening) بدين معنا كه برخي جزئيات در طي جريان انتقال شايعه پايداري قابل ملاحظه دارد.
۳. همانند سازي (Assimilation) بدين معنا كه ناقلان شايعه براساس منافع خويش موضوع شايعه را مفهوم و متناسب ميكنند.
بايساو (Bysow) آغاز رواج شايعه را با سه ويژگي زير آميخته ميداند:
۱. حادثه را يك يا چند نفر با علاقه برداشت ميكنند؛ علاقة آنان ريشه در اهميت اجتماعي حادثه دارد.
۲. رخداد از سوي دريافت كنندة آن ويرايش و ارزشيابي ميشود.
۳. پس از تكميل، ويرايش شايعه آغاز ميشود.
تحليل بايساو قابل قبول است مشروط بر آنكه هيچ گونه فاصلة زماني بين دو مرحلة ۱ و ۲ فرض نشود.
انواع شايعه
پژوهشگران براي تقسيم بندی شايعه تلاش فراوانی كردهآند، اما از آنجا كه روابط اجتماعي به هم پيوسته و انگيزه های دروني انسانها متفاوت است . نميتوان تقسيمي فراگير به دست داد كه در همه جا قابل استناد و انطباق باشد . بايساو انواع شايعه را به شرح زير ميداند:
۱. شايعههاي خزنده: شايعههايي كه به آرامي منتشر ميشوند و مردم آن را به طور پنهاني و پچپچكنان و در گوشي به يكديگر منتقل ميكنند، نهايتاً در همه جا پخش ميگردد.
۲. شايعههاي تند و سريع: شايعههايي است كه چون آتش به خرمن ميافتند. اين نوع شايعهها در زماني كوتاه، گروه وسيعي را تحت پوشش ميدهند. آنچه دربارة حوادث و فجايع، پيروزيهاي درخشان يا شكستها در زمان جنگ انتشار مييابد، از اين نمونه است. از آنجا كه اينگونه شايعهها بار هيجاني و عاطفي فراوان دارد و هيجانهايي چون وحشت، خشم و خوشحالي ناگهاني ايجاد ميكند، موجب بازتاب فوري ميگردد.
۳. شايعههاي شناور: اينگونه شايعهها هر گاه شرايط را مساعد بيايد. قوت ميگيرد و در غير اينصورت مخفي ميماند تا موقعيت فراهم شود. اخبار و مطالبي كه در جنگها پيرامون آلودهسازي آبها، وحشيگري دشمن در برخورد با زنان و كودكان و مانند آن پخش مي شود، از اين نوع شايعهها است. آلپورت و پستمن در اين باره مثالي آوردهاند كه خلاصة آن چنين است: سربازي در جنگ جهاني اول به دست نيروهاي آلماني اسير شده بود. پيامي به خانواده خود فرستاده و گفته بود كه تمبر پستي را نگه دارند. از آنجا كه خانواده او ميدانستند وي هيچ تمايلي به گردآوري تمبر نداشته، از اين تقاضا تعجب كرده دست به كاوش زدند، چون تمبر را جدا كردند ، ديدند كه پشت تمبر نوشته شده بود ، اسير كنندگان، زبان او را بريدهاند. اين شايعه در جنگ جهاني دوم نيز رواج يافته بود . حال آنكه به دو دليل شايعه غلط بود : نخست نامههاي اسراي جنگي فاقد تمبر پستي بود ديگر آنكه اگر فرد پس از بريدن زبان ، تحت عمل جراحي فوري قرار نگيرد در اثر خونريزي خواهد مرد.
۴. شايعههاي شيطاني: برخي از شايعهها در زمان اضطراب مردم منتشر ميشود. يعني زماني كه همگي از يك چيز ترسيدهاند و به همين سبب آمادة پذيرش شايعههايي در مورد موضوع ترس خود چنين شايعههايي قوت ميگيرد. براي مثال بعد از حملة پاژن به پرل ها ربور (Perl Harbour) مردم وحشتزده شدند و شايعههايي مبني براينكه بخش اعظم ناوگان اقيانوس آرام منهدم شده، پخش شد. البته خسارتهاي وارده زياد بود، اما به منظور پنهان نگه داشتن قسمتي از واقعيات و ترس و مردم، حكايتهايي مبالغهآميز و باور نكردني، به صورت شايعه منتشر شد. چنين شايعههايي كه بر ترس مبتني است، « شايعه شيطاني» (Rumor Bogey) خوانده ميشود.
۵. شايعههاي وحشت: شايعههاي ديگري وجود دارد كه موجب بروز وحشت ميشود. كه به آن
« شايعات وحشت » (Panic Rumors) ميگويند. مثلاً همزمان با پخش گزارشهاي مربوط به شكست يا نزديك شدن سربازان دشمن شايعههايي از اين قبيل مطرح ميشود. خطر اين نوع شايعهها آن است كه هر كس شايعه را باور كند، معمولاً رفتارهايي ناگهاني و خشونتآميز و توأم با فرار انجام ميدهد.
بدين ترتيب، او خود به يك شايعه تبديل ميشود و شايعه صورت واقعيت به خود ميگيرد چون مردمي هم كه او را ميبينيد به فكر فرار و رفتن ميافتند.
انتشار شايعه
محتواي شايعه به مرور زمان تغيير ميكند و ميزان اين تغيير تا حدود زيادي از واكنشهاي عاطفي ناشي از شايعه متأثر است. هر چه قدرت شايعه براي تحريك احساسات بيشتر باشد. احتمال تغييراتي كه در محتواي شايعه بروز ميكند، زيادتر است. كساني كه شايعه را منتقل ميكنند، تمايل دارند برخي جزئيات را حذف و بر بعضي تأكيد كنند. معمولاً تغييراتي كه در جزئيات داده ميشود، منعكس كنندة ترسها، تعصبها، اميده ، ديگر احساسات مردمي است كه شايعه را منتقل ميسازند.
انتقال يك شايعه فرايندي اجتماعي است كه يك يك افراد ميتوانند نقشهاي متعددي درآن داشته باشند. عدهاي از افراد پيام آورند و بر آنچه تكيه كرده و آن را معتبر ميدانند، منتقل ميكنند. عدة ديگر در نقش افراد شكاك ظاهر مي شوند و دربارة آنچه ميشنوند، ترديد ميكنند. همچنين، عدهاي ممكن است به تعبير و تفسير روي بياورند و مترصد اين باشند كه چه رخ ميدهد. بالاخره، احتمالاً عدهاي هستند كه براساس شايعهها تصميمگيري ميكنند و همين كه شايعهاي پخش شد، به اقدامات خاصي دست ميزنند.
چرا مردم شايعه را ميپذيرند ؟
هر شايعهاي براي پخش و پذيرش نيازمند ارتباط با مخاطبين خود است. هر نياز انسان ميتواند به شايعه تحرك و پويايي خاصي ببخشد. مثلاً كارمندي كه از گراني به تنگ آمده باشد (نياز)، بيشتر مستعد پذيرش شايعه در مورد بهبود اوضاع اقتصادي به خصوص افزايش حقوق و مزايا است، تا كسي كه اين نياز را ندارد، عواملي كه ميتواند در انتشار و پذيرش شايعه مؤثر باشد، عبارتند از:
۱. تنفر: تنفر ميتواند عاملي براي پخش و پذيرش شايعه باشد. آدمي هنگامي كه از كسي متنفر است و تصورات خود را به گونهاي زشت دربارة ان ترسيم ميكند و بدون هيچ دليل هر خبر منفي را دربارة او ميپذيرد. يقيناً شايعه در مورد چنين كسي جنبهاي انتقام آميز دارد. مثلاً دانشآموزي كه از مدير مدرسهاي متنفر باشد، هم زمينة شايعهسازي دربارة مدير و هم پذيرش شايعه در مورد او را دارد.
۲. پذيرش شايعه براي توجيه خود: هنگامي كه بدترين چيزها را دربارة ديگران باور ميكنيم، در واقع در حال تلاش براي توجيه خود هستيم. اما اگر خود را مقصر بدانيم، آن وقت كمتر مستعد پذيرش شايعه خواهيم بود. پژوهشي كه در آمريكا به عمل آمده، نشان ميدهد كساني كه به تبعيض نژادي اعتقاد دارند، سريعاً شايعههايي مربوط به سپاه پوستان درست کرده و منتشر می کنند.
۳. شكستن سكوت ملالآور: شايعه گاه براي پركردن سكوتي ملالآور نيز به كار ميرود. مثلاً وقتي در يك مهماني شركت داشته باشيد كه هنوز همة مهمانها نيامده باشند، در بين چند نفري كه دور هم جمع شده و هيچ حرفي براي گفتن نداشته باشند. كافي است يكي سكوت را شكسته بگويد:
« آيا شنيدهايد كه … » به اين ترتيب بازار شايعه داغ ميشود و هر كس برای آنكه از معركه عقب نماند، چيزي به آن اضافه ميكند و سرانجام بحثي گرم و داغ در برميگيرد كه حتي گذشت زمان هم احساس نميشود.
۴. تحريف واقعيتها: شايعه در نقل دهان به دهان مرتباً تحريف مي شود تا جايي كه نقل قول دست چندم با نقل قول دست اول بسيار تفاوت پيدا ميكند. به طوري كه اگر اين شايعه را به سازنده اولي آن بگويند، اونیز از اين تحريف تعجب ميكند ! در يك آزمايش « آزموزگاری داستاني را خواند و سپس آن را به ديگري گفت و نفر دوم نيز آن را به سومي گفت و اليآخر، تا اينكه چندين نفر داستان را برای همدیگر باز گفتند. در اين تحقيق ديده شد كه چگونه داستان تحريف شد، بسياري از جزئيات آن حذف و مطالب ديگري به آن اضافه شد و در جزئيات موضوع نيز به شيوههاي مختلف تغيير ايجاد گرديد. هر چند اين تحقيق در مورد حافظه انجام گرفته بود، ولي معلوم شد كه حافظه نيز در انتقال شايعه اهميت بسيار دارد».
پایان
يادداشتها
۱. بيهنجاري (Anomie) حاصل وضعيت آشفتهاي در جامعه است كه هنجارها از بين رفته ، يا در تضاد قرار گرفتهاند . جامعههايي كه در آنها به طور گسترده «بيهنجاري» وجود داشته باشد . در خطر تلاشي قرار ميگيرند ، زيرا اعضاي آن جامعه براي نيل به مقاصد مشترك خطوط راهنما در اختيار ندارند و اغلب مواقع احساس جدايي و بيجهتي ميكنند .
۲. Lasswell , Thomas . E and athers . Life In Society . Scott Chicago 1965 . P. 245.
۳. Doob . C . B. Sociology : An Introduction , Holt , New York 1988 P. 258.
۴. يبيرو ، آلن ، فرهنگ علوم اجتماعي ، ترجمة باقر ساروخاني ( تهران : انتشارات كيهان ، ۱۳۶۷ ۹ ص۳۲۷.
۵. Sociology : An introduction , Ibid , P. 413.
۶. آل پورت ، گردن و لئوپستمن ، روانشناسي شايعه ، ترجمه ساعد دبستاني ( تهران : انتشارات سروش ، ۱۳۷۲ ) ص۴۵.
۷. همان ، ص۴۷ .
۸. همان ، ص۱۵۰ .
۹. روزنامه اطلاعات ، شمارة ۱۹۷۸۶ ، دوشنبه ۱۶/ آذرماه / ۱۳۷۱.
۱۰. حسيني ، حسين . تبليغات و جنگ رواني . مجموعه مقالات ( تهران : پژوهشكده علوم دفاعي _ استراتژيك دانشگاه امام حسين(ع) ، ۱۳۷۲) ص۳۸ .
۱۱. همان ، ص۴۰ .
۱۲. Sociology : An Introduction . Ibid . P. 444.
۱۳. ارونسونن ، ليوت . روانشناسي اجتماعي ، ترجمة حسين شكركن ( تهران : انتشارات رشد ، چاپ پنجم ، ۱۳۶۹ ) ص۱۰۳ .
۱۴. مان ، نرمانل ل . اصول روان شناسي ، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچي ، جلد دوم ( تهران : انتشارات امير كبير ، چاپ هشتم ، ۱۳۶۵ ) ص۵۳۴ .
۱۵. تبليغات و جنگ رواني ، ص۴۵ .