برای دانلود فایل پی دی اف کلیک کنید
به نام یزدان پاک
سند همکاری های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین و ترفندهای امریکائی
تفاهمنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ایران و چین در۷ فروردین ۱۴۰۰برابربا ۲۷ مارس ۲۰۲۱، به امضای وزرای خارجه دو کشور جمهوری اسلامی ایران (محمدجواد ظریف) و جمهوری خلق چین (وانگ یی) رسید؛ سندی که بهمنظور عملیاتی کردن بند ششم بیانیه مشترک رؤسای جمهور دو کشور در دی ماه ۱۳۹۴/ژانویه ۲۰۱۶ با هدف ارتقای عملی روابط دو کشور در سطح مشارکت جامع راهبردی و فراهم کردن بستر توسعۀ همهجانبۀ همکاریهای دو کشور تدوین شده است.
نکتۀ قابلتأملی که دراینبین خودنمایی میکند آن است که متعاقب امضای متن سند همکاریهای جامع ۲۵ ساله، موجی از اخبار منفی و مخرب در پرتو تحلیلهای غیرواقعبینانه و مغرضانه با هدف تشویش اذهان عمومی، ایجاد انشقاق در جامعه داخلی و زیر سؤال بردن تفاهم تاریخی میان پکن و تهران مطرح شده و لازم است تا با بررسی مفاد موجود در سند همکاری ایران و چین، با رویکردی واقعبینانه و کارشناسانه، تصویری واقعی و عینی از تفاهمنامه امضاء شده ارائه گردد.
همکاریهای جامع ۲۵ ساله صرفاً یک نقشه راه برای همکاریهای جامع دو کشور بوده و حاوی هیچ قراردادی نیست. بنابراین در هیچ کجای سند مذکور هیچگونه کمی سازی در خصوص چشمانداز همکاریهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا راهبردی صورت نگرفته و حاوی هیچ عدد و رقم خاصی از جمله در مورد سرمایهگذاری و منابع پولی و مالی نیست. در این سند، واگذاری هیچ منطقه و یا انحصار متقابل و یکجانبهای به امضای وزرای خارجه دو کشور نرسیده و سند مزبور حاوی واگذاریِ مدیریت، اداره و یا بهرهبرداری هیچ منطقه و حوزهای نیز نیست، بلکه با توجه به مزیتهای همکاری دوجانبه، تلاش در جهت مقاومسازی جمهوری اسلامی ایران در مقابل سیاست فشار حداکثری مجموعه غرب، توجه و تمرکز بر موقعیت تمدنی و نقش ژئوپلیتیکی دو کشور و همچنین جایگاه پکن و تهران در بازارهای اقتصادی و انرژی تبعیت مینماید، ازاینرو میتوان چنین اظهار داشت که الگوی حاکم بر روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین، راهبرد بُرد ـ بُرد است.
از بعد راهبردی، ارتقای سطح همکاریهای مشترک در موضوعات موردنظر و در نهادهای منطقهای و بینالمللی مد نظردو کشوراست. در بُعد اقتصادی نیز دو کشور به دنبال همکاری در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی هستند. شایانذکراست که در سند مذکور برمشارکت جمهوری اسلامی ایران درایده “یک پهنه – یک راه” چین و همکاری در توسعه مناطق ویژه و آزاد، از جمله درسواحل مکران تأکید شده است. دو کشور همچنین قصد دارند همکاریهای مالی، بانکی، گمرکی و زیرساختی و ارتباطی را با تکیه بر توسعه سرمایهگذاری و تأمین مالی پروژهها گسترش دهند. همچنین در این سند ابعاد فرهنگی وارتباطی مورداشاره قرار گرفته و به افزایش تبادل گردشگر و مراودات رسانهای، دانشگاهی و سازمانهای مردمنهاد اشاره شده است.
توجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که معمولا سند راهبردی مشارکت های چین با سایرکشورها، بهعنوان بخشی از دیپلماسیِ کلان جمهوری خلق چین با کشورهای مهم وهدف میباشد که بر اساس پنج اصل اساسی:
- احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت کشور مقابل؛
- عدم تعرض متقابل؛
- عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر؛
- رابطۀ بُرد ـ بُرد دوجانبه؛
- همزیستی مسالمتآمیز، تدوین و طراحی شده است.
علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، اندونزی، استرالیا، آفریقای جنوبی، الجزایر، بلاروس، مجارستان، مغولستان، انگلستان، مالزی، ازبکستان، تاجیکستان، آرژانتین، ایتالیا، ونزوئلا، مصر و برزیل، از جمله کشورهایی هستند که در این سطح از همکاری با جمهوری خلق چین قرار دارند.
بنابراین،بدیهی است که دولت ایالات متحده تلاش دارد که با تمام قوا و با استفاده ازهمه امکانات رسانه ای و دیپلماتیک خود برای مقابله با همکاری ایران و چین تلاش نماید. دولت امریکا می داند که امروزه چین در حال تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است وهمه پیش بینی ها نشان می دهد که به زودی امریکا را به لحاظ اقتصادی وفن آوری در یک نظم نرم نوین جهانی پشت سر خواهد گذاشت. از سال ۲۰۱۰ که اوباما سیاست اتحاد همه کشورها جز چین را اعمال کرد، چین نیز « سیاست همه جز آمریکا» را اعلام کرد. تا آن روز، غرب همواره ژاپن را رقیب اصلی خود میدانست. اما اکنون چین را رقیب اصلی خود می داند. از این رودامن زدن به بحث چین هراسی در ایران در واقع اقدامی دفاعی از سوی آمریکا وغرب علیه نظم جدید بین المللی است، نظمی که می تواند بستر لازم را برای تقویت قدرت ایران در نظام بین الملل فراهم آورد ودامنه فشار وتهدیدات امنیتی واقتصادی امریکا را علیه ایران کاهش دهد. امریکا می داند، سند همکاریهای جامع ایران وچین بر سه محور مهم متمرکز است؛
اول، همکاریهای جامع دو کشور درامور سیاسی.
دوم، تمرکز برهمکاریهای دفاعی وامنیتی؛
سوم، همکاریهای جامع اقتصادی؛
در سند جامع، در حوزه اقتصادی، تمام نیازهای ایران به تکنولوژی وفن آوری وایجاد زیر ساخت ها دیده شده است. این ادعاها ناشی از جنگی زیرساختی است که یک طرف آن چین و طرف دیگرآن ایالات متحده آمریکا، استرالیا، هند و ژاپن هستند و این کشورها درمقابل چین، صفآرایی کردهاند. موج تبلیغات غربی علیه ایران و چین، به حدی قوی است که پس ازانتشار خبر تفاهمنامه ایران و چین بسیاری از رسانههای تحت نفوذ غرب و امریکا در سطح منطقه و جهان، شروع به مخالفخوانی و برداشتهای منفی کرده و تلاش کردند به مردم تلقین کنند که چین کشوری خطرناک است. عمده نگرانی غرب دراین زمینه به قدرتمند شدن دو کشور ایران وچین در شرایط جدید وتقویت محور شرق بازمی گردد، زیرا عصر پسا کرونا را عصر شرق می نامند واین مساله خوشایند آمریکا وغرب نیست.لذا بیشترین خط تخریب علیه مناسبات تهران- پکن از سوی این جریان ساماندهی شده است.
ایران با توسعه نگاه به شرق، ضمن مقابله با تحریم های ظالمانه آمریکا وغرب، کشوررا درمسیر پیشرفت وحرکت روبه جلو در حوزه اقتصاد وفن آوری قرار داده است. می دانیم که چین این اقتصاد بزرگ دنیا نیاز به انرژی دارد وایران می تواند نیاز چین را به انرژی دردرازمدت برطرف کند واز طرفی چینی ها می توانند نیازهای اقتصادی وفن آوری وتکنولوژیک ما را در این شرایط سخت تحریم تامین نمایند. بی شک همکاری همه جانبه چین و ایران می تواند درانتقال قدرت ازغرب به شرق وکاهش مخاطرات وتهدیدات امریکا علیه کشورهای مستقل و پیشگیری ازگسترش ناتو به شرق بسیار موثر باشد.
همکاری همه جانبه و مشارکتی ایران و چین، در چند حوزه به افزایش قدرت وعمق استراتژیک ایران کمک خواهد کرد:
- کاهش فشار تحریم ها وفراهم شدن شرایط برای عبور و خنثی سازی تحریم های گسترده آمریکا وهم پیمانان آن.
- فراهم شدن زمینه برای توسعه اقتصادی کشوراز طریق تقویت صادرات نفتی وغیرنفتی به چین وتسهیل شدن زمینه واردات آخرین فن آوریها وتکنولوژی به ایران.
- تقویت مواضع ایران درعرصه بین المللی، همکاری راهبردی با چین، جایگاه ایران در سطح جهانی و مجامع بین المللی را تقویت خواهد کرد. چین عضو شورای امنیت سازمان ملل است،ایران می تواند با تکیه برشرق، فشارهای غربی ها را درمجامع بین المللی به حداقل برساند.
- تقویت جایگاه ایران درگفت وگوهای هسته ای با غرب، چین به عنوان عضو شورای امنیت در کنار روسیه، می تواند به تقویت مواضع صلح آمیزهسته ای ایران وممانعت از سیاسی ترکردن مسائل فنی و تکنیکی علیه کشور بسیار اثرگذار باشند.
ازسوی دیگر، ایران درشرایط کنونی ودرجهان پسا کرونا بازیگر قدرتمندی است. تقویت نگاه به شرق ضمن ایجاد توازن درسیاست وروابط خارجی ،یک اثر مهم خواهد داشت وآن کاهش قدرت هژمونی آمریکا در خاورمیانه خواهد بود، به عبارتی ایران درانتقال قدرت ازغرب به شرق می تواند بسیار نقش آفرین واثر گذار باشد.
ازنگاه امریکا نزدیک ترشدن ایران وچین به تقویت اقتصاد ایران درمقابل تاثیرمجازات های آمریکا کمک می کند و درعین حال پیام روشنی از اهداف تهران را به دولت امریکا نشان می دهد وتلاشهای واشنگتن برای انزوای تهران را ناکام میگذارد. امریکا می داند که شراکت با چین، به ایران این اجازه را می دهد که پشتوانه بزرگی را برای اقتصادش داشته باشد و بتواند با ارزهایی غیرازدلار داد و ستد کند که این امر موجب می شود تحریم های آمریکا علیه مردم ایران بی اثر شود.
واشنگتن در پی آن است تا با سیاست های نرم، چین ، روسیه و ایران را محاصره کند، همکاری راهبردی ایران و چین و روسیه ، در واقع میخی به تابوت استیلای امپریالیستی آمریکا درغرب آسیاست. عوامل مهمی چون موقعیت جغرافیایی ایران که میتواند در پیشبرد ابتکار «یک پهنه – یک راه» به شیوهای سریعتر و کمهزینه تر به چین کمک کند، منابع انرژی، با توجه به نیازمندیهای روزافزون انرژی پکن بهگونهای که طبق پیشبینیها تا سال ۲۰۳۰ حدود هفتاد درصد انرژی چین از منطقه خاورمیانه تأمین خواهد شد، بازار بالقوه ایران و ازهمه مهمترهمسویی کلان سیاست خارجی ایران و چین، سبب میشود، توسعه همکاری میان دو کشور به امری قابلانتظار تبدیل شود. کما اینکه با نگاه به گذشته نیز میتوان دریافت نیازمندیهای مشترک محرک حفظ و تداوم روابط پکن- تهران بوده است.
دراین میان، تردیدی وجود ندارد که متأثر ازرقابتهای چین و آمریکا، مقامات واشنگتن و البته رسانههای ضد چینی، نقش زیادی در تبلیغات و گسترش چین هراسی در سرتاسر جهان داشتهاند. بهعنوانمثال، طرح مفاهیمی چون ایجاد «تله بدهی»، ازجمله اقداماتی است که به دنبال ایجاد این هراس در میان کشورهای مقصد ابتکار «یک پهنه – یک راه» مطرحشده که طبق آن هرگونه همکاری اقتصادی با چین به باجدهی سیاسی منجر خواهد شد.
اگرچه نمیتوان منکر نقش تبلیغات ضد چینی در این شکلگیری بدبینی ها بود، اما اقدامات گذشته چین، نقشی موثردراین شیوه تفکروبدبینی داشته است. به طورکلی این تصوردرمیان ایرانیان پذیرفتهشده که درزمان اوج فشارها با وجود نگاه به شرق در سیاست خارجی کشور، پکن، آنگونه که باید، اقداماتی مهم به منظور کاهش فشارهای اقتصادی علیه مردم صورت نداده است. مهمترین اقدامی که چین باید صورت دهد این است که با اقدامات مثبت از گسترش چین هراسی و بدبینی افکارعمومی نسبت به خود بکاهد. بهطور طبیعی ذهن هر شهروند ایرانی درروابط با پکن با این پرسشها مواجه میشود که آیا چین نیز نسبت به توسعه همکاری با ایران جدیت دارد؟ چرا اینهمه سخن ازهمکاری با کشور دوست و همکاری با چین مطرح می شود ولی، درعمل درزندگی آنها تأثیری نداشته است؟ درصورتیکه پکن بخواهد روابط خود با ایران را توسعه دهد، مقامات چینی باید به موضوع بدبینی تاریخی ایرانیان نسبت به دولتهای خارجی حساس باشند. همین بدبینی تاریخی، نقش زیادی دردوری ازآمریکا در شرایط کنونی ایفاء کرده است. برهمین اساس، در شرایط کنونی پکن میتواند با انجام اقداماتی مانع شدت گیری ذهنیت منفی بیشتر شود. چراکه این امر، در صورت تأخیر میتواند به عاملی مهم در ممانعت از همکاریهای اقتصادی دو
کشور حتی باوجود خواست و اراده رهبران و تصمیم گیران دو طرف تبدیل شود. آزادسازی منابع مالی ایران، سرمایهگذاری در زیرساختهای ایران بهگونهای که مردم به صورت ملموس تأثیرات آن را درزندگی خود احساس کنند، تسهیل امکان تجارت کلان و خرد ، تسهیلات ترددی و ویزائی و گسترش گردشگری،بویژه گردشگری تخصصی و تبادل دانشجو و تقویت بورس های تحصیلی و رفع مشکلات تجار ایرانی و رفع مسدودی حساب های بانکی بنگاهها و شرکت های ایرانی، تا حدی میتواند این نقیصه را برطرف سازد و گردش اطلاعات با هدف شناخت ظرفیت های واقعی دو طرف را ممکن تر سازد. البته طرف ایرانی هم باید بداند که مواجهه شرکتهای چینی با مجازات و تحریمهای احتمالی آمریکا در صورت همکاری با ایران، محدودیتهای بانکی، سیاست خاورمیانهای پکن مبنی بردوری و نزدیکی برابر به تمام طرفها ، که ازجمله این محدودیتها به شمار میروند، باید ما به ازاء قابل اتکائی به پکن پیشنهاد نماید.
یادمان باشد که پس ازموضوع سند ۲۵ ساله همکاری ایران و چین، مبحث توافق بلندمدت بین تهران و مسکو مطرح شد؛ اتفاقی که خبر چندان خوشی برای کاخ سفید وتداوم راهبرد فشار حداکثری آن قلمداد نمی شود. پس مسلم است که این همکاری در محورشرق، موج تبلیغات منفی را علیه این کشورها روانه خواهد کرد.
خلاصه آنچه مسلم است آنکه؛ هر نوع ارتباطی با چین و روسیه به خودی خود بد یا خوب نبوده و الزاما به معنای “رستگاری اقتصادی” و یا «تله بدهی» یا «استعمار هوشمند» نیست، بلکه یک بده – بستان عقلانی در”هویت نوین آسیائی” و “نظم جدید بین المللی” است.
پایان
شهریور ماه ۱۴۰۱