رسانه
- کنترل مشهور به کنترل اینفوکراسی چیست و چه نقشی ایفاء می نماید ؟
- کنترل اینفوکراسی یا کنترل انفورماتیک به نوعی کنترل از طریق اطلاعات اطلاق می شود. در اینفوکراسی، کنترل از طریق نرم افزارها اعمال می شود. در دنیای امروزمجموعه دانشها و آگاهیهای تخصصی، بسیار رشد کرده است و اینفوکراسی می تواند هر نوع اطلاعاتی را از طریق شبکه های الکترونیکی به دست آورد، از سیستمهای خبره استفاده کند و به تمامی دانشهای تخصصی و حرفه ای مجهز شود.
- اگر بخواهیم خبرگزاریها و روزنامههای دولتی و نهادهای عمومی رابررسی کنیم، جذب مخاطب آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
- اگر بخواهیم ضریب نفوذ این سری از رسانهها یعنی خبرگزاریها و مطبوعات و رادیو و تلویزیون را نگاه کنیم، هر چه از رسانه های سنتی به سمت رسانههای مدرن میرویم مخاطب بیشتر، و هر چه از رسانههای اجتماعی به سمت رسانههای تخصصی میرویم، به تدریج مخاطب کمتر میشود. به مفهوم دیگر، آنچه بر موفقیت حرفه ای تأثیر میگذاردیکی قدرت رقابت است که باید وجود داشته باشدو دیگری قدرت محتواسازی هماهنگ با نیاز و خواست مخاطب و سومی، چالش زمان است. به این معنا که کدام رسانه در کوتاهترین زمان ممکن خبرخود را منتشر کرده است. مورد چهارم موجز، مختصر نویسی و چابک بودن مطلب است و در آخر بستهبندی مناسب با ادبیات قابل فهم و امروزی برای مخاطب. به نظرم این موارد برای جذب مخاطب در رسانهها بسیار تعیینکننده است، نه مالکیت رسانه. مالکیت رسانه در اصل بر سیاستگذاری و چارچوب بندی رسانه اثر دارد. رسانه ای که به بخش خصوصی وابسته است، چارچوبهایش بازتر و راحتتر است و رسانهی دولتی به نسبت، چارچوبهاو قاب های حرکتی اش بستهتر و سخت تر است. اما اینها فقط در سیاست و خط مشی تعیینکننده است. برای همین ما نباید خیلی دنبال این باشیم که صاحب امتیاز چه کسی است؟ دولت است یا غیر دولت، ما نمونههایی داریم کهرسانه ای در بخش خصوصی و یا عمومی فعال است، ولی سالهاست ناموفق مانده است و حتی گاهی تیراژ و مخاطب آنان به اندازه کارکنانشان است.
- اگر بخواهیم رسانههای ایرانی را با رسانههای منطقهای مقایسه کنیم، فکر میکنید چه جایگاهی در منطقه داریم؟
- ما نیازمند یک سلسله آموزشها در بین اصحاب رسانه و گزارشگران هستیم؛ از بُعد زبان، ارتباطات بینالمللی، تخصصهای کاری و حرفهای و ارتباطات با سایرین. م کمترین ارتباط حرفه ای و مقایسه ای را در سطح جهانی داریم که این فقط به رسانهها مربوط نمیشود و به دانشگاهها، صنعت، تجارت و کشاورزی هم مرتبط است. بنابراین مقایسه ایران با بقیه کشورهاتا اندازه ای سخت است. اما به طور کلی در منطقه از جهت حرفهای خیلی رقیب قدری برای کشورهای منطقه تا این لحظه محسوب نمیشویم. در عرصه رسانههای مکتوب و بهویژه در رادیو تلویزیون حرفی برای گفتن نداریم و در مقایسه باید تلاش بیشتری کنیم و باید سعی کنیم از رسانههای سنتی فاصله بگیریم و به سمت رسانههای روزآمد برویم. باید حتما بخش خصوصی را در بخش رسانهای بهویژه در رسانههای دیداری و شنیداری تقویت کنیم و در تولید و سرمایهگذاری مدیریت رسانهای باید بکوشیم رقابت جدیتری در سطح منطقه داشته باشیم.اما از جهت رسانه های مدرن و شبکه های مجازی و اجتماعی در سطح منطقه جزئ کشورهای پیشرو هستیم.
- واقعا چرا روابط عمومی اهمیت دارد ؟
- روابط عمومی به دلیل تاثیر برعوامل زیر از اهمیت برخوردار است : توسعه اجتماعی در جامعه حمایت عملیاتی از سازمان برتری بخشی به سازمان نسبت به رقبا ایجاد جذابیت حرفه ای وعضوگیری برای سازمان.
- ویژگی های رسانه های همگانی چیست ؟
- برخی ویژگی های رسانه های ارتباط جمعی عبارتند از : • گستردگی زیاد گیرنده پیام • همسانی و یکدستی مخاطبان • توزیع سریع پیام • بازتولید پیام • هزینه سرانه اندک برای هر واحد.
- اگر بخواهیم شرایط واقعی را بررسی کنیم، در شرایط فعلی فکر میکنید چه قدر این اثر بخشی در این رسانهها وجود دارد؟
- اگر ما رسانهها را در یک طیف نگاه کنیم از دیداری و شنیداری، تا مکتوب و بعد به شبکههای اجتماعی برسیم؛ به نظر من موفقیت اثر بخش از بخش و طیف رسانههای مجازی شروع میشود و هر چه به سمت رسانه های مکتوب، یا دیداری میرویم، توفیق کمتر میشود و ارتباط تعاملی با مخاطب ضعیفتر و کمتر می شود.
- آیا الزامات این نوع از حرفهای بودن در رسانهها وجود دارد؟
- میتوان گفت که این الزامات تا حدی وجود دارد، چون ما در عرصه رسانه ای درگیر رقابت منطقهای و بینالمللی هم هستیم. مثلا از نظر زبان، دسترسیها، تکنیکهای خبری و از نظر تکنیکهای ارتباط با مخاطب و ازجنبه ارزشآفرینی و خلق ارزشهای خال بالاتر برای مشتری، باید درگیر رقابت باشیم. کسی در این بازار موفق خواهد بود که علاوه بر برآوردن انتظارات مخاطب، ارزشهای بالاتر از انتظارات مخاطب را هم عرضه کند که او را جذب کند. مخاطب امروز درگیر مناسبات تعاملی است وهرگاه این تعامل با مخاطب برقرار نشود فاصله بین او و رسانه زیاد میشود.
- آیا تنها با اهداف میتوان رسانه ها را ارزش گذاری کرد؟ خروجی کار چه قدر مهم است؟
- ارزش گذاری فقط بر اساس هدف کافی نیست، ولی باید تعامل نشریه را با مخاطب و نوع رفتارش را در جامعه رسانهای پایش کرد. ممکن است رسانهای دولتی باشد اما از نظر اطلاعرسانی و مسئولیتهای اجتماعی، تأثیرگذاریاش بیشتر از یک رسانه بخش خصوصی و یک رسانه تابع بنگاههای اقتصادی باشد. پس نمیتوانرسانه را ساده طبقهبندی کرد. مهم این است که این رسانه چه قدر تنوع و همهسونگری دارد. آیا ارتباط دو سویه و تعاملی میتواند با مخاطب داشته باشد یا نمیتواند؟ آیا دسترسیها به رسانه مناسب است یا نه؟ پس باید یک رسانه را از نظر تأثیرگذاری و ضریب نفوذ در مشتری یا مخاطب و نوع نگاه رسانه به رخدادها ارزیابی کنیم. حال صاحب امتیاز این رسانه میخواهد حزب باشد، یا بنگاه یا دولت. یعنی گاهی وقتها یک رسانه خصوصی و عمومی میتواند یک رسانه تند زبان واستبدادی باشد و یک رسانه دولتی هم میتواند یک رسانه دولتی، ولی ملی و مردمی و فرگیر و پر مخاطب باشد که ما تجربه انواع این رسانه هارا در ایران قدیم و پس از انقلاب هم داریم.
- آیا وابستگیهای مالی و سیاسی در جذب مخاطبان بیشتر، تعیین کننده است؟
- بلی ممکن است، وابستگی مالی و سیاسی میتواند تأثیرگذار باشد، اما فقط این نیست. یعنی نوع مدیریت و نوع نگاه به مخاطب مهمتر است. شما امروزه نمیتوانید ذهن مخاطب را دستکاری کنید. امروزه مخاطب تعیینکننده رفتار رسانه است. در عرصه رسانه ای روز به روز نقش ساختار کمتر میشود و شکل ساختارها از طولی و متمرکز به سمت ساختارهای تخت و تیمی و خلاق پیش میرود. امروز مخاطب خود در تولید محتوا در داخل و خارج از کشور مشارکت دارد و این بزرگترین تحولی است که اتفاق افتاده است. اگر به خواست و نیاز و سلیقه مخاطب توجه نشود، رسانهی مورد نظر از گردونه رقابت خارج میشود. امروزه شاهد هستیم که برخی رسانههای دولتی وجود دارند که با توجه به خواست مردم و نوع آرایه خود در تولید مطلبشان کاملا برای مخاطب جذاب است. بخش خصوصی، تاجر و کارآفرین وقتی میخواهد به رسانهای آگهی بدهد، به دولتی بودن و خصوصی بودن آن توجه نمیکند. بلکه به تیراژ آن رسانه و میزان دیده شدن توجه میکند و این که رابطه آن با مخاطب چه طور است؟ اگر بداند این رابطه گسترده است، به آن رسانه آگهی و تبلیغات میدهد. وقتی تیراژ پایین است، بازرگان و صنعتگر میداند این رسانه از نظر اقتصادی فقیر است. چون نه قابلیت دارد با قیمت پشت جلد به فروش برود و نه برای مشتری جاذبه دارد ، پس به او آگهی نمی دهد و رسانه روزبهروز ضعیفتر میشود و فرصت رقابتی هم برایش نمیماند.
- این ضعف به نوع مالکیت رسانهها هم میتواند وابسته باشد؟
- نوع مالکیت هم گاهی اثرگذاراست، چون هر چه مالکان قدرتمندتر باشند و حیطه قدرتمندیشان قویتر باشد، محدودیتها و چارچوبهای بیشتری برای رسانهها وضع می کنند و این رسانه از حالت تعاملی به رسانه یک طرفه، دستوری و تک گو بیشتر گرایش پیدا میکند. این رسانه مرتب مخاطب اش را از دست میدهد. کمااینکه اگر بین شبکههای ماهوارهای و رادیو تلویزیون مقایسهای صورت گیرد معمولا شبکه های ماهوارهای و کابلی بدلیل امکان تنوع و انتخاب، موفقتر هستند. رادیو و تلویزیون ها به دو دلیل در جذب مخاطب ناموفقتر هستند؛ یکی این که نحوه تولید خود را و ورود مخاطب را به تولید تسهیل نکرده اند یعنی دست بخش خصوصی و جامعه را در تولید و تهیهکنندگی واداره بخشها باز نگذاشته اند و دوم اینکه رسانه بی رقیب و انحصاری است. یعنی عدم موفقیت رادیو و تلویزیون در کشورمان هم به دلیل نداشتن رقیب است. نبود رقیب موجب رکود سازمانی میشود. چون رقیب وهمتا ندارد به سمت روزمرگی و پوسیدگی میل می کند. به زبان دیگر، رسانه انحصاری هر چه تولید میکند از دید خود فکر میکند بهترین است،زیرا بازخورد مخاطب برایش تأثیرگذار نیست، چون احساس میکند رقابتی وجود ندارد تا از صحنه خارج شود.این شکل از سازمان های رسانه ای برای خود مسئولیت و نقش راهبری و هدایت و خط دهی و رستگار کردن مخاطب در را تصور کرده و آرام آرام خود را تقدیس می کنند، در صورتی که این واقعیت ندارد.
- با توجه به بعضی برخوردها و توقیفها که حیات یک رسانه را با بحران روبهرو میکند، فکر میکنید توسعه سیاسی چه قدر میتواند به تغییر جایگاه رسانههای ایرانی در منطقه کمک کند؟
- این مشکلات و توقیفشدنها بیشتر به خاطر رقابتهای سیاسی و سلیقهای است و این به محیط حرفه ای رسانه بازنمیگردد؛ به طور مثال،در جامعهای که احزاب واقعی سیاسی وجود ندارد، رقابت حزبی و دموکراتیک به معنای واقعی نیست، رسانهها کارکرد حزبی پیدا میکنند. در چنین مواقعی تاثیر مسائل سیاسی بر رسانهها خیلی زیاد میشود و به همین دلیل قربانی رقابتهای حزبی و دچار محدودیتهای زیاد میشوند. هر چه قدر محیط به سمت رقابتهای حزبی و دموکراتیک برود، رسانهها در جای اصلی خود باقی میمانند و کمتر آسیبهای سیاسی دامن رسانهها را میگیرد. این بدان معناست که باید به سمت تقویت احزاب سیاسی برویم و فقط در یک فصل خاص انتخاباتی اتحادگروهها و جبهه ها نمایان نشودبلکه به سمت رقابت حزبی و مردمسالارانه حرکت کنیم.
- برنامه ريزي استراتژيک چیست؟
- برنامه ريزي استراتژيک شامل: تخصيص منابع براي دستيابي به اهداف بلندمدت هر سازمان است. اين برنامه ها مي توانند از يک تا ده سال را پوشش دهند. اما معمولاً براي يک دوره پنج ساله طراحي مي شوند. اين برنامه ها بيانگر راه ها و روش هايي هستند که موسسه انتظار دارد از طريق آنها رسالت خود را به انجام رساند.
- با توجه به این که ساختار دولتی رسانهها بر نوع مدیریت و کارکرد رسانهها تاثیرگذار است، شما چه نوع ساختاری را پیشنهاد میدهید؟
- از نظر اینجانب،برای هدایت یک بنگاه رسانهای باید همواره دولایه هدایتی مد نظرباشد، یک لایه برای کارآمدی و کاراکردن بنگاه رسانه ای، که اصطلاحا به آن مدیریت کردن هم میگویند و لایه دوم برای اثربخش و هدفمند کردن بنگاه رسانهای، که این بخش راهبری بنگاه می خوانند. تفاوت یک بنگاه رسانهای با سایر بنگاهها در این است که به طور دائم برای هدایت و راهبری این بنگاه، بین لایه اول و لایه دوم باید تعامل سازنده و افزایشی وجود داشته باشد. لایه اول،به معنای استفادهی مناسب از امکانات و مقدورات، ارتباطات، تخصیص منابع، اداره کردن و اقتصادی کردن بنگاه است. لایه دوم به معنای هدایت و راهبری بنگاه به سمت اهداف تعیین شده است.این راهبری عمدتا در دو شاخه معنا و مفهوم پیدا میکند: یکی راهبری صحیح از طریق یک نقشه راه به سمت اهداف، و دومی تعامل سازنده و موثر با نیروها و کسانی که در آن بنگاه رسانه ای مشغول به کار هستند. پس،اداره کردن یک رسانه و هدایت و راهبری آن با مدیریت سایر بنگاهها و سازمانها متفاوت است، از این نظر، در رسانه، امکان استاندارد کردن سری تولید کردن محصول وجود ندارد. یعنی شما نمیتوانید به خبرنگاری که قرار است از جایی گزارش تهیه کند، بگویید از این زاویه و این نگاه و منظر و با این چارچوب نگاه کن. خبرنگار کار را باتکیه بر قلب، جان و نهایتادانش و تجربه خود مینویسد. حتی حالات هیجانی آن فرد هم بر نوع نوشتن او اثرگذار است. بنابراین نوع ارتباط رهبر یا مدیری که با آن فرد در ارتباط است، میزان آزادگی و اختیاری که در اختیار این فرد میگذارد و میزان تاثیر این فرد در تولید خبر و گزارش باعث تفاوت این بنگاه با سایر بنگاههامی شود. به عنوان مثال، برای تولید یک خودکار شاید در طول سی سال با یک استاندارد خاص، جوهر خاص و مواد اولیه خاص بتوانیم محصول را تولید کنیم، ولی برای کار خبری و رسانهای، هر محصولی ویژگی خاص خود را دارد و هیچ خبری با خبر یا گزارش دیگر قابل مقایسه نیست. این بدان معناست که اصل کار در مدیریت رسانه، اصل تمایزو تفاوت است. تمایز تعاریف و ویژگی های گوناگونی دارد،یکی از این تمایزها عنصرزمان است. یعنی چه کسی بهتر و زودتر توانسته خبر را بنویسد؟ و چه کسی قادر شده است با محتوای بهتری این واحدهای اطلاعاتی را منتقل کند؟ از منظر استراتژی و راهبرد، اداره یک رسانه در بخش اقتصادی و در بخش کارآمد کردن میتواند بر اساس استراتژی حداقل هزینه یعنی صرفهجویی همه جانبه درمدیریت باشد. اما در بخش ارتباط با نیروها و تولید کیفی و متمایزامکان ندارد بر اساس استاندارد و کنترل سنتی و دولتی و روشهای معمول این اتفاق بیفتد. بلکه این کار کاملا باید بر اساس و مبتنی برخلاقیت، نوآوری، توزیع اختیارات و نیروهای متکی به خود و خود پایشی، کارها را جلو ببرد. چرا؟ زیرادر کار خبری و رسانه ای امکان استانداردسازی و تعیین چارچوبهای دقیق برای کار رسانه به آن معنا وجود ندارد. بنابراین نیروها باید آزاد باشند و کار به عهده خودشان گذاشته شود و باید توانایی این را داشته باشند که به شخصه و خود اتکاء کار را دنبال کنند. یعنی تولید و توزیع محصول رسانهای باید بر اساس اصل تمایز باشد. چون مشتری ها میخواهند این کالا را بخرند، پس باید مخاطب این انگیزه را داشته باشد که این رسانه را بخواند و یا این شبکه ببیند و بشنود. حال باید دیدآیا این رسانهی در حال تولید محتوا و در ارتباط با جامعه به دردخواست و نیاز مشتری می خورد؟ آیا اثر بخشی دارد و در چارچوب هدف است یا نه؟ این قسمت نیازمند رهبری کردن است و ارتباط تنگاتنگی باعنصر انسانی دارد و ربطی هم به دولتی یا خصوصی بودن رسانه ندارد.
- به نظر شما ایرنا برای بالا بردن ضریب نفوذ خبری خود باید چه اقداماتی انجام دهد؟
- برگزاری می تواند با استفاده از« دانشكده خبر»، براي تربیت كادرو نيروي انساني ، استفاده ازمركز فني ، براي پی جویی مسايل تكنولوژيك و استفاده از روزنامه ايران به منظور ارتباط مستقیم تر با مخاطب وساختار چابك و دانشي و معرفت پذیر به اهداف متصور برسد و نقش جدی خود در عرصه رسانهای را تداوم بخشد. « سرعت ، صحت و دقت » كه در گذشته شعار ايرنا بود، می تواند روحیه بخش بوده و همچنان ادامه یابد. البته امروزه شرایط محیطی و شاخص ها و رقبا بکلی تغییر یافته اند، اما ایرنا همچنان دارای ظرفیت و توانایی های منحصر به فرد است.
- به نظر شما ساختارهای وابسته به دولت یا نهادهای عمومی چه قدر بر سودآوری رسانه تأثیرگذار است؟
- رسانهها معمولا نمیتوانند یک رسانه خنثی و رها باشند، در هر صورت همه هدفمند هستند. ما چند نوع رسانه داریم؛ یک گروه رسانههای دولتی هستند و سرمایهگذار آن قدرت حاکم یا دولت حاکم است. یک سری از رسانهها مربوط به احزاب سیاسی هستند. تعداد دیگری رسانه گروهی است که برای گروه خاصی منتشر میشوندو اهداف باندی یا گروهی یا سازمانی دارند، مثلا برای پزشکان ویا مهندسان منتشر می شوند. یک سری از رسانهها هم هستند که مربوط به سرمایهداران و بنگاههای اقتصادی هستند. مثلا تاجری با هدفی خاص رسانهای را راهاندازی میکند. نمیتوانیم بین این رسانهها مرزبندی ارزشی داشته باشیم و بگوییم رسانههایی که دولتها یا حاکمیت هامنتشر میکنند رسانههای بدی هستند و رسانههای بخش خصوصی را خوب تلقی کنیم. به نظر من این جمعبندی دقیقی نیستف چون مهم این است که این رسانهها به دنبال چه هدفی هستند؟ نحوهی تعامل رسانه با مخاطب یا مشتری چگونه است؟ آیا دنبال تبلیغات و دستکاری ذهن مخاطب است و فقط به دنبال کار توجیهی است یا هدف والاتری دارد؟ آیا میخواهد کار و مسئولیت روابط عمومی، تامین ارتباطات و یا توجیه گری را انجام دهد؟ یا میخواهد اطلاعرسانی کند؟ اگر میخواهد اطلاعرسانی کند یعنی دنبال مشارکت با مخاطب است. حال چه دولتی باشد و چه خصوصی یا وابسته به نهادهای عمومی و مردمی.
- به نظر شما هدف صداوسیما تاثیرگذاری بر مخاطب است یا جلب رضایت مدیران؟
- یک رسانه مربوط به حاکمیت معمولا برای خود چند هدف را تعریف میکند. هدف اول ایجاد رضایت در مخاطب و مشتری که این هدف همیشه موفق نیست. وقتی میخواهید تولید رضایت در مخاطب کنید، مجبور هستید به سمت تبلیغات بروید و ناچار هستید ازکیفیت و کمیت واحدهای اطلاعاتی بکاهید و برحجم و اندازه پروپاگاندا و تبلیغات بیفزایید تا ذهن مخاطب را دستکاری کنید؛ بنابراین،ازاقناع فاصله میگیرید. وقتی رقابت محیطی و حرفه ای نیست ، رقابت در رادیو و تلویزیون رقابت بین شبکه ها و کانالهای داخلی همان سازمان محور می شود!و این رقابت حرفه ای و واقعی نیست. به نوعی درون خانوادهای و قرنطینهای است. پس،رقبای هم اندازه و جدی برای صدا و سیما در این سو و آن سوی مرزها وجود ندارد و این صدا و سیما را از پویائی و کنشگری می اندازد. به همین دلیل است که برداشت و بازخورد و تحلیل واقعی از مسائل واقعی جامعه ندارند و ارتباط آنها با مخاطب مناسب و تراز شده نیست. از این رو صدا و سیما نمیتواند مشارکت مخاطب را به شکل مناسبی ایجاد و تقویت کند. به همین دلیل و در نتیجهی این انحصار و نبود رقابت، طراحی و ساخت و تدوین راهبرد در رسانه ای نظیر صدا و سیما، هدایت و رستگار کردن دیگران است که در دنیای امروز ناموفق است. چون در دنیای امروز مخاطب مختار و کنشگر است و برای او انحصار مفهوم ندارد و دسترسیها برای مشتری و مخاطب به شدت متعدد و متنوع شده است.
- به نظر میرسد نوعی از رقابت بین صداوسیما با شبکههای ماهوارهای وجود داشته باشد…
- صدا و سیما در واقع رقیب و رقابت همسان و هم ماموریت ندارد. یعنی رقابت شبکه خبری با شبکه خبری، شبکه فیلم و سریال با ماهواره مشابه که با چنین شبکهای در حال رقابت باشند.پس خودشان تولید می کنند، از خودشان تشکر می کنند و کمتر دغدغه جذب و حفظ مخاطب را دارند.
- تحلیل کردید حجم بسیار زیادی از اطلاعات وجود دارد اما همان طور که در ایام انتخابات مشاهده کردیم این خطر هم وجود دارد که اطلاعات به صورت اخبار جعلی منتشر شود. به همین دلیل اگرچه به نظر میرسد دسترسی به تعداد خبر زیاد بود اما این به معنی درست بودن اخبار در دسترس مخاطب نیست؟
- در شرایطی نظیر انتخابات و هیجانات اجتماعی و بروز شرایط فوقالعاده و بحرانی که نیاز به یک مدیریت بحران خاص دارد؛ از این ضعفها و مشکلات فراوان است و ما باید شرایط عادی جامعه را بررسی کنیم. امروزه و در این شرایط مخاطب، مخاطب سادهانگاری نیست که به راحتی بتوان او را بازی داد. مخاطب صدق خبری را با صدق مُخبری تراز میکند. یعنی منبع و منشا خبر برایش مهم است، کما این که بسیاری از مردم وقتی خبری را از رسانههای سنتی دریافت میکنند با یک منبع دیگر آن را چک میکنند. حالا این منبع فرق میکند و میتوان گفت بیشتر مخاطبان یک شاخصی را برای ارزیابی خبر دارند. در گذشته این دسترسیها محدود بود، ولی امروز این امکان برای مخاطب وجود دارد که سره را از ناسره تشخیص دهد. در واقع همان طور که رسانهها مستقلتر و توانمندتر شده اند، مخاطب هم همین وضعیت را پیدا کرده است و تداعی معنا به شکل جدیتری صورت میگیرد. بنابراین رقابت برای رسانهها سختتر شده و باز هم تأکید میکنم در این رقابتِ سخت، جایگاه صاحب امتیاز خیلی تعیینکننده نیست، هر چند پشتیبانی مالی آن اثر دارد، ولی باز هم حرفهای بودن یک رسانه مهمتر از همهی اینها است.
- تفاوت هاي اصولي برنامه ريزي استراتژيک و برنامه ريزي عملياتي چیست؟
- تفاوت هاي اصولي و پايه اي برنامه ريزي استراتژيک و برنامه ريزي عملياتي را مي توان به شرح زير بيان کرد: • اصولا برنامه ريزي عملياتي در سطوح مياني و پايه شکل مي گيرد، درحالي که برنامه ريزي استراتژيک در سطوح عالي سازمان تدوين مي شود. • تأکيد برنامه ريزي عملياتي بر کارايي و بازدهي است، درحالي که برنامه ريزي استراتژيک بر اثربخشي تأکيد دارد. • در برنامه ريزي عملياتي بيشتر بر منافع فعلي سازمان تأکيد مي شود، درحالي که در برنامه ريزي استراتژيک توجه بر منافع آتي است. • چون برنامه ريزي استراتژيک، به منافع آتي تأکيد دارد، امکانات آتي و احتمالي را نيز در بر مي گيرد. حال آنکه برنامه ريزي عملياتي با ديدي واقع گرايانه، فقط متکي بر امکانات مسلم و موجود مي باشد. • در برنامه ريزي عملياتي ساختار سازماني و شرايط محيطي، با ثبات نسبي در نظر گرفته مي شود، درحالي که در برنامه ريزي استراتژيک ساختار سازماني منعطف و متناسب و همراه با تغييرات در طول زمان است. • در برنامه ريزي عملياتي روش هاي کار غالباً تجربه شده بوده و متکي به دستاوردهاي گذشته است، درحالي که در برنامه ريزي استراتژيک روش هاي نو و تجربه نشده نيز پا به عرصه مي نهد. • برنامه ريزي عملياتي در مقايسه با برنامه ريزي استراتژيک مخاطره کمتري را در بردارد. • ديد برنامه ريزي عملياتي کوتاه مدت و ديد برنامه ريزي استراتژيک بلند مدت است. • برنامه ريزي استراتژيک به طرز تفکر گسترده و جهت دار نياز دارد، در حالي که برنامه ريزي عملياتي مستلزم نگرش محدود و کوتاه مدت است.
- چگونه می توان به یک کسب و کار رونق بهتری داد؟
- رونق و بهبود کسب و کار را مي توان به طور خلاصه به شرح ذيل بيان نمود: بازنگري و اصلاح و به روز آوري روند های كسب و كار تسريع در انجام فرآيندهاي کسب و کار برآورده نمودن نيازهاي سيستمي جهت رفع عارضه هاي موجود مستند سازي و تجزيه و تحليل روش هاي انجام كار در راستاي تسهيم دانش خلق ارزش مداوم برای مشتری .
- عوامل مؤثر بر رسانه های خبری چه عواملی هستند؟
- عوامل مؤثر بر رسانه های خبری عبارتند از: ۱- ارزشها و اعتقادات: ارزشهای جوامع زیر بنای راه و رسم و شیوه زندگی جوامع هستند و به طورکلی ایدئولوژی مبتنی بر ارزشها از چند طریق به هدفها و کنشهای سیاسی ارتباط پیدا می کند: الف- ایدئولوژی یک چارچوب ذهنی به وجود می آورد تا براساس آنها سیاستگذاران واقعیت ها را درک کنند. دراین روند اطلاعات و پیامهای دریافت شده از محیط معنا و مفهوم پیدا می کند در طبقه بندی خاص مورد تفسیر و تبیین قرارمی گیرد. ب- ایدئولوژی نوعی نظام اخلاقی به دست می دهد که براساس هنجارهای اخلاقی ناشی از آن می توان رفتارها و داده های درست و نادرست را از یکدیگر تمیز داد. ج- ایدئولوژی تنها یک راه ازمیان راههای گوناگون برای اتخاذ تصمیم جلوی سیاستگذاران قرار می دهد که این راه باید درچارچوب ایدئولوژی تصمیم گیرنده باشد. ۲- اهداف وعوامل درون سازمانی: سیاستگذاران با توجه به اهداف و سیاستهای داخلی سازمان خبری اقدام به تصمیم گیری می کنند وبرنامه خودشان را مشخص می نمایند. ۳- عوامل برون سازمانی: ازجمله عوامل برون سازمانی می توان به گروههای فشار اشاره کرد. گاهی اوقات یک رسانه خبری تحت تأثیر عوامل برون سازمانی قرار می گیرد و درجهت اهدافی غیرازهدف مورد نظر خود حرکت می کند.
- فرايند تحليل بازار یعنی چه؟
- فرايند تحليل بازار يعني بررسي دقيقشرايط خارجي، شرايط داخلي و شرايط مالي. شرايط خارجي شامل روندهاي بلندمدت مثل رشدبازار، تقاضاي محصول، شرايط قانوني/ سياسي و روندهاي فناوري و همچنين عوامل خاص يکبازار مشخص مثل ساختار بازار، دسترسي به مجراهاي توزيع، بازار هدف، محيط¬هاياقتصادي و جامعه¬شناختي مي باشد. شرايط داخلي، شامل مأموريت¬ سازمان، اهداف، قابليتها، محصولات جاري و منابع است. شرايط مالي نيز شامل برآورد درآمدها، تخمينهزينه¬ها، نرخ بازگشت سرمايه گذاري و منافع غيرمادي است. در عمل اين عوامل بايکديگر همپوشاني داشته و بر يکديگر تأثيرگذارند.
- کنترل مشهور به کنترل اینفوکراسی چیست و چه نقشی ایفاء می نماید ؟
- کنترل اینفوکراسی یا کنترل انفورماتیک به نوعی کنترل از طریق اطلاعات اطلاق می شود. در اینفوکراسی، کنترل از طریق نرم افزارها اعمال می شود. در دنیای امروزمجموعه دانشها و آگاهیهای تخصصی، بسیار رشد کرده است و اینفوکراسی می تواند هر نوع اطلاعاتی را از طریق شبکه های الکترونیکی به دست آورد، از سیستمهای خبره استفاده کند و به تمامی دانشهای تخصصی و حرفه ای مجهز شود.
- گراندد تئوری چیست و مشخصه های آن کدام است؟
- گراندد تئوری (نظریه زمینه ای) یک روش پژوهشی استقرایی و اکتشافی است که به پژوهشگران در حوزه های موضوعی گوناگون امکان می دهد تا به جای اتکا به تئوری های موجود، خود به تدوین تئوری اقدام کند. این تئوری به شکل نظام مند و بر اساس داده های واقعی تدوین می شود. این روش در مواردی کاربرد دارد که دانش ما در آن زمینه ها محدود است. گلَزر و استراوس در سال ۱۹۶۷ برای اولین بار این راهبرد اجرایی پژوهش کیفی را در کتاب خود مطرح کردند: «موضوع اصلی کتاب ما، کشف تئوری بر اساس گردآوری نظام مند داده در پژوهش های علوم اجتماعی است. هر فصل این کتاب بر مراحلی می پردازد که ما در فرایند تولید تئوری پشت سر گذاشته ایم. انگیزه اصلی از معرفی این تئوری رسیدن به مرحله ای از شناخت در مورد موضوع مورد مطالعه است که ما را قادر می سازد نظریه ای را که ساخته ایم بر اساس داده های واقعی استحکام بخشیم.» استراوس و کوربین در سال ۱۹۹۴ در یک تعریف مشابه گراندد تئوری را این گونه تبیین کرده اند: گراندد تئوری یک روش پژوهش عمومی برای تولید تئوری است. منظور از نظریه زمینه ای، نظریه برگرفته از داده هایی است که در طی فرایند پژوهش به صورت نظام مند گردآوری و تحلیل شده اند. در این راهبرد، گردآوری و تحلیل داده ها و نظریه ای که در نهایت از داده ها استنتاج می شود، در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار دارند. پژوهشگر به جای این که مطالعه خود را با نظریه از پیش تصور شده ای آغاز کند، کار را با یک حوزه مطالعاتی خاص شروع کرده، اجازه می دهد که نظریه از دل داده ها پدیدار شود.نظریه بر گرفته از داده ها نسبت به نظریه ای که حاصل جمع آمدن یک سلسله مفاهیم بر اساس تجربه یا تاملات صرف است، با احتمال بیشتری می تواند نمایانگر واقعیت باشد و از آن جا که نظریه های زمینه ای از داده ها استنتاج می شوند، می توانند با ایجاد بصیرت و ادراک عمیق تر، رهنمود مطمئنی برای عمل باشند.
- مهم ترین اهداف روابط عمومی در سازمان های جدید چیست؟
- روابط عمومی در سازمان های امروزی دارای اهداف بلند و متنوعی است، مهم ترین اهداف روابط عمومی در سازمان های امروزین عبارتند از : الف :ايجاد بسترهاي مناسب براي گردش اطلاعات در درون وبرون سازمان پيرامون سياست ها ، استراتژيها و عملكرد ها. ب: ايجاد شرايط ازتباطي جديد براي برقراري ارتباط دوسويه و تعاملي ميان مديران سازمان با مخاطبان درون و برون سازماني . ج: ايجاد ساختارهاي مناسب به منظور اطلاع رساني صحيح وبهنگام. د: ايجاد بسترهاي مناسب براي كسب بازخورهاي لازم پيرامون عملكرد سازمان. ه: ايجاد زمینه مناسب براي برقراي ارتباط با رسانه ها به منظور اتصال گستره با افكار عمومي. و: ايجاد همدلي و همنوايي ميان كاركنان در پيشبرد اهداف سازماني از طريق اطلاع رساني واموزش هاي غيرحضوري و مكاتبه اي.
- مهمترين مشکلات انسانی برنامه ريزي استراتژيک را تشريح نماييد.
- مهمترين مشکلات فرا روي برنامه ريزي استراتژيک را مي توان اينگونه نام برد: مشکل فراگرد، مشکل ساختاري،مشکل نهادي ومشکل انساني.در مشکل انساني مي توان به مسائل زير اشاره کرد: • افراد در برخورد با مشکلات، داراي توان هاي محدودي مي باشند. • افراد داري توان تطبيق بسيار بالايي هستند، ولي تغييرات تدريجي را تشخيص نمي دهند. • افراد در بحران ها عقب نشيني کرده، خود را به فراموشي مي زنند و بهانه تراشي مي کنند. • افراد در صورت کسب شايستگي و درگير شدن در مشکلات، هوشياري و تمرکز خود را از دست مي دهند. • تعهد افراد هنگام دست زدن به اقدام هاي عمومي، اجباري و بازگشت ناپذير، افزايش مي يابد. • اگر برنامه ريزي استراتژيک به يک وظيفه زودگذر تبديل شود، افراد هوشياري و تمرکز خود را از دست مي دهند.
- مهمترین مفاد بیانیه ماموریت چه چیزهایی می تواند باشد؟
- بیانیه ماموریت باید به ما پاسخ دهد، محصول (کالا یا خدمات) سازمان چیست؟ سازمان به چه کاری مشغول است و چرا به وجود آمده است. مشتری سازمان چه کسانی هستند؟ بازار هدف سازمان چیست؟ نوع بازار یا بازارهای هدف و محدوده و گستردگی جغرافیایی آن چقدر است؟ فنآوری مورد استفاده سازمان چیست؟ فلسفه یا مرام سازمان باورهای بنیادی، ارزشها، آرمانها وآرزوها، اولویتهای فلسفی و اخلاقی اصلی سازمان را بیان می کند. توجه به بقا، رشد و سودآوری سازمان، هر سازمانی ابتدا باید توان تداوم حیات داشته باشد، در نتیجه باید به فکر رشد و توسعه و پیشی گرفتن از رقبا باشد و برای عملی کردن بقا و رشد؛ هر روندی که سازمان طی میکند باید سودآور باشد.
- همان طور که گفتید احزاب قوی در ایران وجود ندارد، و به نظر میرسد بیشتر گروههای سیاسی وجود دارند که حتی در این ماههای اخیر شکل سیالتری به خود گرفتهاند؛ میتوان این طور تحلیل کرد که رسانهها بیشتر به شکل روابط عمومی این افراد و گروهها درآمدهاند؟
- ما باید بدانیم هر چیزی جای خود را دارد. رسانه یک رسالتی دارد که وظیفهاش با حزب وساختار سیاسی فرق میکند. امروزه در ایران حزب به معنای جدی و علمی و واقعی نداریم. بیشتر دکهها و باندهایی داریم که اینها ادعای کار حزبی دارند. وقتی رهبران یک حزب از تعداد انگشتان دست بیشتر نمیشوند، یا نخبگان آن به ۵۰ نفر نمیرسد یا جامعیت و عضویت اش به چند خیابان و محله برمی گردد، حزب محسوب نمیشود. اگر یک حزب شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری نداشته باشد، بیشتر یک دکه است تا حزب.
- میتوان این طور تحلیل کرد که رسانه خصوصی، امنیت شغلی، رانت اطلاعاتی و حمایتهای سیاسی کمتری نسبت به رسانه دولتی یا نهادهای عمومی دارد؟
- شاید بتوانم بگویم حمایت سیاسی خیلی در تولید رسانه ای و عنصر رقابتی مهم نیست، ولی رسانهای که درون دولتها و مراکز قدرت است، دسترسیهای بالاتری دارد.امروزه رسانههایی داریم که وابسته به قوه قضائیه و یا قوه مجریه هستند، پس دسترسیهایشان به درون این قوه ها خیلی بالاتر است. در رقابت هر کدام از اینها جای خود را دارند اما مهمترین مسئله دو نکته است، یکی حرفهای بودن و خلاق بودن و دوم ارتباط مناسب و فعال با مشتری. امروزه در جامعهای مثل ایران که دسترسی به رسانهها بسیار گسترده است و شبکههای اجتماعی بسیار تعیینکننده شده اند و خود را بر بسیاری از مراکز قدرت تحمیل کردهاند، دسترسی به اطلاعات کار سختی نیست و رانتها خیلی تعیینکننده نیستند. در جامعه ما چیزی به نام طبقه بندی و راز خیلی نمیتواند عمر داشته باشد.به دنبال هر رخدادی رسانه های متنوع بلافاصله دسترسیها وامکان مطلع شدن را فراهم میآورند. چون خوشبختانه تنوع شبکههای اجتماعی، روزنامهها و نشریات تخصصی به مخاطب کمک میکند، کالای خود را به شکل تازه و مناسب انتخاب کند. البته این ضعف هم وجود دارد که میزان واحدهای اطلاعاتی و حجم آن به نسبت خیلی از کشورها بسیار بالاست. اما بستهبندی، شکل، آرایش و نوع ارائه به گونهای نیست که برای قشرهای خیلی وسیعی از جامعه قابل استفاده باشد. خیلی از این سری اطلاعات منتشره عملا حشو میشود و از بین میرود. برای این که دربستهبندی مناسب و قابل قبول مشتری و مخاطب قرار ندارد. یعنی برای مشتری جذاب نیست. متاسفانه ما در صنعت بستهبندی به شدت هم در اقتصاد ضعیف هستیم و هم در رسانه. بیشتر مثل یک چرخ دنده هرز میمانیم که انرژی مصرف کرده، به چرخش هم درمی آید، اما سیستمی را به حرکت درنمی اورد.
- هویت ملی دارای چه وجوهی است؟
- هویت ملی دارای وجوه گوناگونی است،از جمله اینکه هویت ملی با حقوق شهروندی و شهروند ملی رابطه نزدیکی دارد که به طور سنتی به برابری انسان هایی که عضویت یک دولت ملی را پذیرفته اند تاکید شده است.برای این افرادغیر از تمایزات نژادی، زبانی و قومی، حقوقی مطرح است که اهم این حقوق عبارتند از: • برابری در فرصت دستیابی به جایگاه های سیاسی و اداری جامعه؛ • برابری در فرصت های اساسی، مانند تحصیل، شغل مناسب و امکانات رفاهی؛ • تساوی در حقوق و امتیازات قانونی؛ • برابری در حقوق مربوط به مشارکت سیاسی؛ در هویت ملی این سوال مطرح است که فرد خود را عضو چه واحد سیاسی می داند و تا چه اندازه احساس خودیت و یا بیگانگی او با واحد سیاسی عمیق است؟ واینکه افراد ساکن در یک جغرافیای سیاسی خاص و تحت حاکمیت قوانین جاری، آیا ازلحاظ روانی نیز خود را عضو آن واحد می دانندیا خیر؟پس،اعضای یک جامعه اگر احساس کنند که در دستیابی به حقوق مذکور،موقعیتی برابر با یکدیگر دارند، هویت ملی بحران کمتری خواهد داشت، اما اگرافرادی نتوانند خود را در فرایند ملت سازی، ادبیات ملی، زبان رسمی، تعلقات عمومی و مذهب رسمی هماهنگ کنند،به حاشیه رانده شده و احساس محرومیت می کنند و موجب تقویت هویت های مادون ملی مانند قومیت ، نژاد ، محله گرایی و ... می شود.
عمومی
- اصطلاح جنگ های نسل چهارم به چه معناست؟
- با آغاز تحولات علمی، بویژه در زمینه اطلاعات، ارتباطات والکترونیک دردهه اخیر جنگهای نسل چهارم طراحی و مطرح شده است. در این نسل از نبردها، به جای ابزار جنگهای نسل اول(تکیه بر سلاح سرد) و جنگهای نسل دوم ( بکار گیری سلاحهای گرم ) و جنگهای نسل سوم( جنگها ی مکانیزه و بکارگیری ماشینهای جنگی و توسعه نبرد به هوا و زیر دریاها)، برجنگ نرم، شامل جنگهای اطلاعاتی، جنگ روانی و تبلیغاتی و نبرد سایبری تکیه می شود. در این نسل از نبرد، به تکیه بر سلاح و تجهیزات هوشمند ، پیشرفته و دقیق توجه می شود.
- انواع استراتژیهای بین المللی کدام است و اساسا با تغییر محیط کاری ملی به بین المللی چه اتفاقاتی رخ می دهد؟
- با تغيير محيط كاري از ملي به بين المللي شرايط سياسي، فرهنگي، پولي، اقتصادي، موانع تجارت، روابط كاري، قرارداها، تبليغات، تحقيق در بازاز، نيرويكار، دخالت دولت و تامين مالي تغيير ميكند. درکل سه نوع استراتژي بين المللي داريم: ۱-استراتژی چندمحلی ؛ استراتژی و اجرای تصمیمات به استراتژیهای کسب و کار محلی در هر یک از کشورها تقسیم میشود محصولات و خدمات، مناسب بازارهای محلی میشوند واحدهای تجاری در یک کشور از هم مستقل هستند فرض بر این است که بازار در هر کشور و منطقه متفاوت است بر رقابت در هر بازار تمرکز میکند مثلا استراتژی مهم میان شرکتهای اروپایی بسته به تنوع فرهنگ و بازار در اروپا است ۲-استراتژی جهانی ؛ محصولات دربازارهای ملی استاندار میشوند تصمیمات با در نظر گرفتن استراتژکسب و کار در دفتر مرکزی گرفته میشود برای هر واحد استراتژی کسب و کار مستقل در نظر گرفته میشوند تاکید بر صرفه اقتصادی غالبا با بی توجهی و بی مسئولیتی نسبت به بازارهای محلی همراه است احتیاج به اشتراک منابع و همکاری در فرای مرزها دارد که مدیریتش مشکل است ۳-استراتژی فرا ملیتی؛ به دنبال این است که بهره وری استراتژی جهانی و مسئولیت محلی را توام داشته باشد رسیدن به آن مشکل است چون باید به موارد زیر همزمان برسد: * کنترل مرکزی و هماهنگی قوی برای رسیدن به بهره وری * تمرکز زدایی برای رسیدن به تعهد به بازارهای محلی * پیگیری موضوع یادگیری سازمانی برای رسیدن به مزیتهای رقابتی
- پدافند غيرعامل چیست؟ ( Passive Defense )
- پدافندغيرعامل عبارت است از مجموعه اقداماتي كه بدون استفاده از سلاح ميتوان انجام داد تا از تلفات جاني به افراد و زيان اقتصادي به تجهيزات و تأسيسات كشورها جلوگيري نموده يا آنها را به حداقل كاهش داد. معمولا این کار با هدف جلوگيري از تخريب و آسيب تأسيسات و تجهيزات حياتي و حساس كشورها و افزايش روحيه مقاومت مردم و حفظ توان دفاعي صورت می گیرد.
- جنگ الکترونیک ( Electronic warfare) چیست؟
- جنگ الکترونیک ، استفاده از انرژي الكترومغناطيسي باهدف تشخيص، بهره برداري و اختلال در طيف الكترومغناطيسي رقبا و جلوگيري ازاقدامات مشابه آنها می باشد. در این نوع از جنگ ممكن است تهاجم به شبكه هاي مخابراتي و كامپيوتري به صورت نرم افزاري انجام شود.
- عوامل رفتاري در سازمان،چه عواملی هستند؟
- عوامل رفتاري کليه عوامل مربوط به نيروي انساني که محتواي سازمان را تشکيل مي دهد مانند: انگيزش، روحيه کار و رضايت شغلي، می باشند.
- در کشور خودمان نقش وعملکرد دولتها چگونه ارزیابی می شود؟
- هرکجا که دولت برخاسته از رای مردم بوده و به خواست آنان عمل کرده، موفق بوده است و هر کجا که از خواست، انتظارات و ترجیحات ملت فاصله گرفته، دچار خدشه و صدمه شده است.
- انواع تاکتیکهایی که برای حمله به رقبا مورد استفاده قرار می گیرند؟
- انواع تاکتیکهایی که برای حمله به رقبا مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از: ۱- حمله از مقابل . این تاکتیک مبتنی بر حمله به نقاط قوت رقیب به جای نقاط ضعف او به طور مستقیم و از روبروست . اگر چه برای انجام این تاکتیک باید از منابع بسیاری استفاده کرد ولی در صورت موفقیت و پیروزی سودهای کلانی به دست خواهد آمد. پیامد این تاکتیک بستگی به این دارد که رقیب تا چه اندازه حوصله و قدرت مقاومت و مقابله داشته باشد شرکت مایکروسافت از این استراتژی استفاده می کند. ۲- حمله از اطراف . در این مورد یک ناحیه جغرافیائی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است انتخاب می شود . یکی از راهها پاسخگویی به نیازهایی است که رهبر بازار نتوانسته است رفع کند . ژاپنیها معمولاً برای رقابت در صحنه بازار از این روش استفاده می کنند. نمونه بارز آن تولیدات شرکت تویوتا در آمریکا است . ۳- محاصره . این تاکتیک حمله ای است همه جانبه و وسیع بر ضد دشمن و در واقع محاصره او تا زمانی که اراده و مقاومتش بشکند . ۴- حمله حاشیه ای . این تاکتیک در بازارهای دارای تکنولوژی برتر ، بسیار متداول است .در این حمله ، چالشگر یا حریف مبارز تلاش می کند در حاشیه و جدا از تکنولوژی موجود ، باعرضه تکنولوژی جدید ، بازار را در دست بگیرد . اگرچه این تاکتیک نیازمند سرمایه گذاری است ، در صورت موفقیت می تواند بازار خودی را نفوذ پذیر سازد. ۵- حمله چریکی ( بدون ساختار ) . این نوع حمله در صورتی که منابع مالی کافی وجود داشته باشد مناسب است . چالشگر به انتخاب خود حمله را آغاز می کند و هدفش تضعیف روحیه رهبربازار است تا سرانجام امتیازاتی برای خود کسب کند . در برابر استراتژیها و تاکتیک های حمله استراتژیهای دفاعی نیز وجود دارند که عبارتند از: ۱ - دفاع از موقعیت و موضع . این نوع دفاع زمانی مناسب است که شرکت از جایگاه و موقعیت نفوذ ناپذیری برخوردار است . ۲ – دفاع متحرک . این نوع استراتژی به صورت گسترش دادن بازارها و تنوع و گسترش محصول نسبت به بازار است . ۳- دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب ( حمله مقدم ) و دفاع با هجوم متقابل . در این استراتژی به شرکتها توصیه می شود که آغاز کننده حملات باشند ، اگر چه ممکن است باعث برخوردها ، تنشها و مبارزات مختلف و غیر ضروری گردد ، مانند جنگ قیمتها . ۴ – دفاع از اطراف . چنانکه قبلاً اشاره شد ، در این مورد یک ناحیه جغرافیایی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است ، برای حمله به آن انتخاب می گردد . ۵ – کناره گیری و عقب نشینی . گاهی کنار کشیدن از صحنه رقابت مطلوبترین راه حل است .
- تفاوت هاي اصولي برنامه ريزي استراتژيک و برنامه ريزي عملياتي چیست؟
- تفاوت هاي اصولي و پايه اي برنامه ريزي استراتژيک و برنامه ريزي عملياتي را مي توان به شرح زير بيان کرد: • اصولا برنامه ريزي عملياتي در سطوح مياني و پايه شکل مي گيرد، درحالي که برنامه ريزي استراتژيک در سطوح عالي سازمان تدوين مي شود. • تأکيد برنامه ريزي عملياتي بر کارايي و بازدهي است، درحالي که برنامه ريزي استراتژيک بر اثربخشي تأکيد دارد. • در برنامه ريزي عملياتي بيشتر بر منافع فعلي سازمان تأکيد مي شود، درحالي که در برنامه ريزي استراتژيک توجه بر منافع آتي است. • چون برنامه ريزي استراتژيک، به منافع آتي تأکيد دارد، امکانات آتي و احتمالي را نيز در بر مي گيرد. حال آنکه برنامه ريزي عملياتي با ديدي واقع گرايانه، فقط متکي بر امکانات مسلم و موجود مي باشد. • در برنامه ريزي عملياتي ساختار سازماني و شرايط محيطي، با ثبات نسبي در نظر گرفته مي شود، درحالي که در برنامه ريزي استراتژيک ساختار سازماني منعطف و متناسب و همراه با تغييرات در طول زمان است. • در برنامه ريزي عملياتي روش هاي کار غالباً تجربه شده بوده و متکي به دستاوردهاي گذشته است، درحالي که در برنامه ريزي استراتژيک روش هاي نو و تجربه نشده نيز پا به عرصه مي نهد. • برنامه ريزي عملياتي در مقايسه با برنامه ريزي استراتژيک مخاطره کمتري را در بردارد. • ديد برنامه ريزي عملياتي کوتاه مدت و ديد برنامه ريزي استراتژيک بلند مدت است. • برنامه ريزي استراتژيک به طرز تفکر گسترده و جهت دار نياز دارد، در حالي که برنامه ريزي عملياتي مستلزم نگرش محدود و کوتاه مدت است.
- تفاوت دیدگاه هابرماکس وبر و فوکو یاما در گفتمان قدرت چیست؟
- در گفتمان وبري، برداشت ماكس وبر از قدرت، رابطهاي الزام آور بين دو گروه حاكم و فرمانبردار است كه جریان حاکم گروه دوم را تابع و مطيع ارادهي خود مي كند و فرمانبردار نيز اطاعت از حاكمان را مشروع تلقي ميكند. آنچه در اين تعريف مهم است، رابطهي نابرابر، اجتماعي بودن قدرت و پيوند آن با مشروعيت است (فيرحي، ١٣٧٨: ٢٠). وبر سه نوع مشروعيت عقلايي، سنتي و كاريزماتيك را به رسميت ميشناسد. در اين گفتمان مشروعيت سنتي با سنتستيزي در حوزه عمومي به گونهاي ريشهاي دچار زوال در اين گفتمان خواهد شد. در مشروعيت فرهمندي با شكلگيري قهرمانستيزي در حوزه عمومي، مشروعيت كل سيستم زير سؤال رفته و خدشهدار ميشود. در مشروعيت عقلي نيز با عقلستيزي و قانونستيزي جامعه، مشروعيت كل سيستم از بين ميرود و تمام زير شاخه هاي نظام سياسي فاقد مشروعيت در حوزه عمومي خواهد بود. ماكس وبر سلطه و مشروعيت سياسي را دو روي يك سكه مي دانست. سلطه از نظر او متضمن اين اقبال بود كه حاكم يا حكومت، كساني را براي اطاعت و پذيرش سلطه خود پيدا كند. بر اين اساس هر سلطه با ميزان و نوعي از مقبوليت و پذيرش افراد زير سلطه همراه است (نقيبزاده، ١٣٨٤: ١٥٥). در گفتمان وبري اقتدار، بهعنوان يكي از اركان دولت نوين، قدرت مشروع است. به عبارت ديگر تنها در صورتي ميتوان بر قانونمندي حساب كرد كه كل نظام داراي مشروعيت باشد. اين امر بدان معناست كه اگر نظام نتواند مستقل از شكل حقوقي نحوهء اعمال اقتدار، مشروعيت پيداكند، در آن صورت قالب حقوقي فني- قانونمندي محض نخواهد توانست بهتنهايي در بلندمدت تضميني براي بهرسميت شناختن امور فراهم آورد(هابرماس:١٣٨٠ ،۲۱۲). و اما درگفتمان فوكويي، قدرت بسيار خرد و پراكنده است و فقط در قالب سلطه نمي گنجد. فوكو تجلي قدرت را در تمام سطوح زندگي ميبيند.او قدرت را به مثابه بافتي از روابط تلقي مي کند، بدين معنا که معتقد است روابط قدرت در تمامي انواع ارتباطات به صورت دروني وجود دارد و روابط انساني را بايد بر مبناي قدرت تفسير کرد. به نظر فوکو هيچ گاه نمي توان ميان قدرت و معرفت يا حقيقت جدايي افکند. هيچ دانشي بيرون از قدرت وجود ندارد و هر قدرتي هم تافته يي از دانش را به همراه دارد. مفهوم قدرت اگرچه به زعم فوکو بسيار پيچيده و اساسي است اما در واقع همان رفتار و روابطي است که در ميان انسان ها خواه در مناسبات اجتماعي - سياسي و خواه در روابط فردي صورت مي گيرد. • فيرحي، داود(١٣٧٨)،قدرت ، دانش و مشروعيت در اسلام ، تهران: نشر ني. • نقيبزاده، احمد(١٣٨٤)، در آمدي بر جامعهشناسي سياسي، چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت. • هابرماس، يورگن(۱۳۸۰)، بحران مشروعيت، ترجمه جهانگير معيني، تهران: انتشارات گام نو.
- در ارتباطات اجتماعی،جوامع مرکب وجوامع توده وار به چه جوامعی گفته می شود؟
- امروزه از نظر ارتباطي بسياري ازجوامع یا جوامع توده وار هستند یا جوامع مرکب، خیلی از جوامع امروزین از حالت تودهای تبديل به جوامع مرکب شده اند که در آنها حداقل سه گروه وجود دارد: ۱- نخبگان ياسرآمدان؛ ۲- گروه هاي مياني يا ميانجي و گروه هاي واسطه؛ ۳- انبوه و عامه مردم .
- تکنولوژی چه نقشی در سازمانهای رسانهای ایفاء می کند؟
- تكنولوژي ابعاد مختلفي دارد، شمامي توانيد به تكنولوژي به عنوان يك شي ، يا واسط ،يا ابزار، يا كانال، يا فرهنگورفتارساز توجه كنيد. بهتر است سعی كنيم به ابعاد گوناگون تكنولوژي اعتبار ببخشيم . شاید مناسب باشد به ابعاد فرهنگي - اجتماعي وآموزشي تكنولوژي كه فرهنگ ساز است،بیشتر توجه كنيم. این ممکن نیست، مگر آنكه اولويت ما در كار رسانه اي و خبري ،نيروي انساني و فكر و ارزش انسان ها باشد. يعني تكنولوژي اهميت دارد، بر استراتژيتاثير دارد ، بر ساختار اثر دارد ، بر نتايج و فرآورده ها اثر دارد، اما اينتكنولوژي تا توسط انسان كارآمد و تاثيرگذار استفاده وهدایت نشود، هيچ اعتبار وارزشي ندارد . اساس را بايد بر خدمات متقابل نيروي انساني و تكنولوژي گذاشت، يعنيدر يك كلام، اگر بخواهیم بدانیم که سرمايه واقعی يك رسانه چيست؟ آيا تجهيزات وساختمان ووسایل است یا چیز دیگر؟ باید گفت : « سرمايه اصلي يك رسانه ، نيروي انسانيآن است»، اما نيروي انساني چابك ، كارآمد و داراي تخصص ، مهارت و توانمندي كهبتواند تكنولوژي روز را بكار ببرد. معنای سخن این است که تكنولوژي، بدون توجه بهنيروي انساني، درعمل، هزينه کردن بيهوده وکم بهره است. به روز كردن سيستم خبري،همپاي با آموزش نيروي انساني معنا مي دهد ، بايد سرمايه اصلي بر نيروي انسانيمتمرکزباشد، چون كار خبري علاوه بر اينكه يك كار عقلاني است ، كار روحي، روانيومعنوی هم هست. اگر خبرنگار شاداب و راضي باشد و روح و روانش آرام باشد، خبر وگزارش يك واقعه خبري را برابرواقع تنظيم مي كند، اما اگر نظر مادي دچار مشكل باشد ويا امنيت شغلي نداشته باشد، خبرو گزارش را درترازی تنظيم مي كند که فشارهایش حکمکرده انذ! بنابرا ين، روح وروان و دل است كه در كار رسانه اي و خبري اهميت بالاييدارد، پس بايد سکینه دل وآرامش روح و روان قلم به دستان واصحاب رسانه ، همپايتكنولوژي وتغییرات محیطی، دغدغه مدیران رسانه ها وحکمرانان این عرصه باشد!
- در دنیای امروز چند ملیتی شدن رسالت موسسه یعنی چه؟
- چند ملیتی شدن، موسسه ها را به تعریف کاملا جدیدی از مجموعه فرصتها، محدودیتها و خطرات تعیین شده محیطی پایبند میکند. برای حفظ کردن مسیر بنگاه از آنچه عواملی محیطی تحمیل میکند، مدیریت عالی باید ماموریت اصلی، فلسفه و مقاصد استراتژیک موسسه را پیش از چند ملیتی شدن، مجددا ارزیابی کند. موسسه چند ملیتی میتواند یک بازار جهانی را برای خودش تعریف کند که مستلزم استاندارد کردن محصول و فعالیتهای شرکت یا بنگاه است . موسسه پس از تعیین بازار هدف، باید بیانیه رسالت را با ساز و کارهای داخلی متناسب برای حمایت از این رسالت تعریف کند. مثلا اگر شرکتی بازار جهانی برای خودش تعریف کند، بیانیه رسالت ممکن است وظایف و فعالیتهای متمرکزی ایجاد کند که همه فعالیتها یکسان و استاندارد باشد.
- چگونه و تحت چه شرايطي مي توان استراتژي تمايز را انتخاب كرد و براي متمايز بودن محصول و خدمات چه راههايي وجود دارد؟
- استراتژي تمايز وقتي انتخاب مي شود كه بخواهيم چيزی متفاوت كه باعث جلب مشتريان گوناگون در بازار و از جمله مشتريان رقبا می گردد عرضه كنيم. استراتژي تمايز به توليد محصولات منحصر به فرد براي مشتريان کمک مي کند . شرکتي که اين استراتژي را اتخاذ مي کند ، ويژگيها و خصيصه هايي را که از ديدگاه مشتريان مهم جلوه مي کند را انتخاب مي کند و اين امر منجر به افزايش قيمت مي شود.در واقع ديدگاه اساسي در ايجاد مزيت رقابتي از طريق استراتژي تمايز، معرفي محصولات نوآورانه است که مـنحصر به فردتر از محصولات رقبا هستند. پس،راههايي كه شركتها مي توانند محصول يا خدمتشان را متمايز سازندعبارتنداز: - ظاهر كالا يكي از راههايي كه مي توان توسط آن روي قوه ادراك و احساس مشتري تاثير گذاشت ايجاد خاصيتي ويژه درظاهر كالا يا خدمات فروشي است. - ايجاد ارتباط بين وظايف مختلف(توسعه خط محصول) يكي ديگر از راههاي ايجاد تمايز در كالا برقراري ارتباط و پيوند بين بخشهاي مختلف در شركت مي باشد. از نمونه اين كاراتصال دو بخش فروش و خدمات رساني در شركت مي باشد. - تنظيم وقتTiming معرفي يك محصول جديد فقط در زمان صحيح مي تواند به تمايز آن منجر شود.از آنجا كه دراين استراتژي هدف ارائه محصول جديد پيش از ساير رقبا مي باشد، بايد در نظر داشت كه اولين حركتها در اين جهت بايد باتنظيم زمان و سرعت مناسب انجام شود. - موقعيت فيزيكي(راحتي دسترسي مشتري) اگر شركت در محلي واقع باشد كه مشتريان بتوانند راحت به كالاي آن دسترسي داشته باشند،اين يك امتياز براي آن شركت در ايجاد تمايزنسبت به رقبا مي باشد. - آميختن محصولات(Product Mix) آميختن كالاها يا خدماتي كه توسط يك شركت ارائه مي شود نيز مي تواند به عنوان يك منبع ايجاد تمايز محسوب شود.مزيت ديگر اين ادغام اين است كه زمانيكه ادغام محصولات انجام شود مشتريان مي توانند يك محصول را به همراه كالاهاي جانبي يا مكمل از يك شركت يا يك فروشگاه و بطور يكجا تهيه نمايند كه اين مساله برايشان ايجاد ارزش مي نمايد وموجب كاهش واتلاف وقت و هزينه رفت و آمد در جستجوي كالاهاي مكمل مي گردد. - ارتباط با ديگر شركتها(Link with other firms) راه ديگري براي ايجاد تمايز كالا برقراري ارتباط بين محصولات يك شركت و كالاها و خدمات شركتهاي ديگر مي باشد .به عنوان مثال ارتباط بين شركتهاي توليد كننده كارتهاي اعتباري و شركتهاي بيمه. - شهرت و اعتبار(Reputation) يكي از قويترين پايه هاي ايجاد كالايي متمايز ميزان شهرت و اعتبار شركت و كالاها و خدمات ارائه شده آن است.شهرت اغلب به سختي بوجود مي آيد اما پس از ايجاد تا مدتهاي طولاني باقي مي ماند.البته توان يك شركت در توسعه،حفظ و افزايش شهرت و اعتبارش به تجربيات مصرف كنندگان در مورد كالاها و خدمات آن برمي گردد. - ساخت سفارشي كالا((Product Customization كالاها به ميزاني كه طبق سليقه مشتري يا براساس نيازهاي قشر خاصي از مشتريان تهيه گردند نيز متمايز مي شوند.
- دربارهی تبلیغات به عنوان یکی از راههای درآمدی صحبت کردید و این که جذب مخاطب در این زمینه بسیار تأثیر گذار است. با این حال برخی از مدیران رسانه معتقدند جذب آگهی بین رسانههای همسطح از نظر مخاطب و تولید محتوا برابر نیست و ادعا میکنند بعضی رانتها در این زمینه مؤثر است. تا چه حد چنین تحلیلی را قبول دارید؟
- این نظر را خیلی را قبول ندارم. اگر منظور آگهی بخش خصوصی است باید تصریح کنم این بخش عاقل است و بر اساس مسائل سیاسی آگهیاش را توزیع نمیکند. این بخش دنبال تولید سودو ثروت است و میخواهد موفق شود. بنابراین به جایی آگهی میدهد که دیده شود و برایش مشتری بیاورد. به نظرم این باندبازی خیلی واقعی نیست. ضمن این که معمولا آن قدرها هم رسانه همسطح نداریم و البته این به سلیقه صاحب آگهی هم برمیگردد. در مورد آگهی های دولتی هم که نظارت و رقابت مطبوعات وجود دارد و اجازه ترجیح و باند بازی را کمتر می دهد. به نظر می رسد این نوعی توجیه است که خیلی سازگار با واقعیت نیست.
- رسانه ها در جریان حرکت خود باید به نیازها و خواسته های چه گروههایی توجه کنند ؟
- رسانه ها در جریان حرکت خود باید به نیازها و خواسته های صاحبان رسانه ها، افراد یا سهامدارانی که مالکیت رسانه ها را در اختیار دارند. مخاطبان، کسانی که محتوای رسانه ها را مشاهده و مطالعه می کنند یا آن را می شنوند. آگهی دهندگان، کسانی که زمان یا فضای رسانه ها را برای انتقال پیامهای خود به مخاطبان خریداری می کنند. کارکنان رسانه ها، کسانی که برای رسانه ها کار می کنند توجه داشته باشند. نیاز صاحبان رسانه ها عبارت است از حفظ شرکت و اموال متعلق به آن، افزایش نرخ سوددهی سرمایه گذاری های انجام شده، توسعه شرکت و افزایش ارزش موسسه که همان سرمایه است. مخاطبان توقع دارند که خدمات و تولیدات رسانه ای با کیفیت خوب در اختیار آنان قرار گیرد و اگر قرار باشدکالا یا خدمتی خریداری شود، آن را با قیمت کم خواهان هستند و تمایل دارند که کالای رسانه ای را به سهولت به دست آورند. آگهی دهندگان می خواهند با پرداخت هزینه کم و دریافت خدمات با کیفیت وخوب از رسانه ها، به مخاطبان مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند. کارکنان رسانه ها خواهان دستمزد مناسب، برخورد عادلانه و یکسان، محیط کار امن و نشاط آور و قدردانی معنوی از زحمات خود هستند.
- شرکت مادر تخصصی به چه معناست؟
- شرکت مادر تخصصی یا هولدينگ به شرکتي می گویند که داراي سهام (با حق رأي) در يک يا چند کمپانی است و مي تواند بر آن ها اعمال کنترل نمايد. شرکت هولدينگ نوعاً اکثريت سهام شرکت هاي تابعه را داراست، ولي اگر چنانچه مالکيت هولدینگ در اقليت هم باشد، اين مالکيت به گونه اي است که حق رأي و کنترل را به شرکت مادر تخصصی مي دهد.
- عوامل مؤثر بر رسانههای خبری چه عواملی هستند؟
- عوامل مؤثربررسانه های خبری عبارتند از: ۱- ارزشها و اعتقادات: ارزشهای جوامع زیر بنای راه و رسم و شیوه زندگی جوامع هستند وبه طورکلی ایدئولوژی مبتنی بر ارزشها ازچند طریق به هدفها وکنشهای سیاسی ارتباط پیدا می کند: الف- ایدئولوژی یک چارچوب ذهنی به وجود می آورد تا براساس آنها سیاستگذاران واقعیت ها را درک کنند. دراین روند اطلاعات و پیامهای دریافت شده ازمحیط معنا و مفهوم پیدا می کند درطبقه بندی خاص مورد تفسیروتبیین قرارمی گیرد. ب- ایدئولوژی نوعی نظام اخلا قی به دست می دهد که براساس هنجارهای اخلاقی ناشی ازآن می توان رفتارها وداده های درست و نادرست را ازیکدیگر تمیز داد. ج- ایدئولوژی تنها یک راه ازمیان راههای گوناگون برای اتخاذ تصمیم جلوی سیاستگذاران قرار می دهد که این راه باید درچارچوب ایدئولوژی تصمیم گیرنده باشد. ۲- اهداف وعوامل درون سازمانی: سیاستگذاران با توجه به اهداف و سیاستهای داخلی سازمان خبری اقدام به تصمیم گیری می کنند وبرنامه خودشان را مشخص می نمایند. ۳- عوامل برون سازمانی: ازجمله عوامل برون سازمانی می توان به گروههای فشار اشاره کرد. گاهی اوقات یک رسانه خبری تحت تأثیر عوامل برون سازمانی قرار می گیرد و درجهت اهدافی غیرازهدف مورد نظر خود حرکت می کند.
- فرآیند کسب کار به چه معناست؟
- هر فعالیت و کسب کاری فرآیند و پروسه ای دارد.فرآيندهاي کسب وکارمعمولا عبارتنداز: انتخاب فرايند شناخت فرايند عملکرد فرايند بازنگري فرايند تغيير فرايند نهادينه نمودن تغييرات پس ،هر فرايند کسب و کار داراي مشخصه هاي زیر است : - هدف دارد. - ورودي مشخص دارد. - خروجي مشخص دارد. - از منابع تغذيه مي کند. - از تعدادي فعاليت هاي مشابه تشکيل شده است. - تاثير آن به بيش از يک واحد سازماني مي باشد، به عبارتي داراي تاثيرات افقي سازماني مي باشد. - ارزش هاي گوناگوني براي مشتريان خلق مي کند. مشتريان مي توانند مشتريان درون سازماني يا برون سازماني باشند.
- ماهواره ها چند نوع هستند؟
- ماهوارههای فعال؛ اینگونه از ماهوارهها، دارای فرستنده و گیرنده هستند و قادرند پیامهای دریافتی را با موج دیگری مجددا بهسوی كره زمین ارسال نمایند. این ماهوارهها مجهّز به ترانسپوندرهایی هستند كه سیگنالهای دریافتی از زمین را تقویت كرده و فركانس آنرا تغییر میدهند و احتمالاً با مدولاسیون و یا پلاریزاسیون جدیدی به سطح زمین میفرستند. ماهوارههای غیرفعال؛ این دسته از ماهوارهها از خود انرژی نداشته و كار آنها صرفاً انعكاس امواج ارسالی از زمین بهسوی كره زمین است. منعكس كنندههای غیرفعال در مقابل سیگنالهای با قدرت متفاوت و فركانسهای مختلف و غیرفعال بوده و نیازمند آنتن بسیار بزرگ و فرستنده بسیار پرقدرت زمینی میباشند. اینگونه از ماهوارهها در یكجا ثابت نبوده و به سادگی ردیابی نمیشوند. ( معتمدنژاد، كاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۸۵، چاپ پنجم، جلد اول، ص۲۴۲.)
- مسوولیت و وظایف وسایل ارتباط جمعی در دنیای امروز چیست؟
- با توجه به شرایط خاص سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی جهان امروز، برای مطالعه درباره نقش و وظایف وسایل ارتباط جمعی باید سه گونه ازجوامع را ازهم تفکیک کرد: در جوامع سرمایه داری، معمولا وظایفی چون آگاه کردن ، راهنمایی افکار عمومی، آموزش و انتقال میراث فرهنگی و سرگرمی در نظر گرفته شده است. در جوامع سوسیالیستی، با تکیه بر نظریه لنین سه نقش تهییج، تبلیغ وسازماندهی برای رسانه های جمعی عنوان شده است. در جوامع موسوم به کشورهای کمتر توسعه یافته، شامل کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین سه برداشت مشاهده می شود: در بیشتر این ممالک، همان نظریه های غربی مورد توجه قرار گرفته اند. در برخی از آنها، دیدگاه های مشابه جوامع سوسیالیستی دنبال می شود و برخی دیگر نظریه های مستقلی را مطرح نموده اند که تحت تاثیر مسائل ملی و ایدئولوژی حاکم بر آن جوامع است . در کل، کشورهای در حال توسعه از بعد رسانه ای، توفیق چندانی به ثبت نرسانده اند.
- مهمترین مفاد بیانیه ماموریت چه چیزهایی می تواند باشد؟
- بیانیه ماموریت باید به ما پاسخ دهد، محصول (کالا یا خدمات) سازمان چیست؟ سازمان به چه کاری مشغول است و چرا به وجود آمده است. مشتری سازمان چه کسانی هستند؟ بازار هدف سازمان چیست؟ نوع بازار یا بازارهای هدف و محدوده و گستردگی جغرافیایی آن چقدر است؟ فنآوری مورد استفاده سازمان چیست؟ فلسفه یا مرام سازمان باورهای بنیادی، ارزشها، آرمانها وآرزوها، اولویتهای فلسفی و اخلاقی اصلی سازمان را بیان می کند. توجه به بقا، رشد و سودآوری سازمان، هر سازمانی ابتدا باید توان تداوم حیات داشته باشد، در نتیجه باید به فکر رشد و توسعه و پیشی گرفتن از رقبا باشد و برای عملی کردن بقا و رشد؛ هر روندی که سازمان طی میکند باید سودآور باشد.
- نظريه تزريقي چیست؟
- اين نظريه بر "قدرت نامحدود پيامرسانه ها" استوار است و عقيده دارد که اگر پيام خوب ارائه شود و درک گردد، بيشترين تأثير را بر مخاطب مي گذارد. در اين نظريه، مخاطب منفعل فرض می شود و جامعه به صورت اجزایی مجزا، بدون روابط اجتماعي درنظر گرفته مي شود. اين نظريه به ارتباطات ميان فردي توجهي ندارد و وسايل ارتباط جمعي را مانند يک سرنگ فرض مي کند که مي توانند محتواي پيام خود را به مخاطبان تزريق کنند.
- نظریه مطلوبیت و نظریه بی تفاوتی در اقتصاد رسانه به چه معناست ؟
- نظریه مطلوبیت به این موضوع می پردازد که اقتصاددان ها برای اندازه گیری هر واحد از رضایت خاطری که مصرف کنندگان به دست می آورند مقیاسی به کار می برند که فایده نامیده می شود. مطلوبیت عددی، براساس میانگین مدت زمانی که روزانه یا در هفته صرف رسانه های مختلف شده بدست می آید.مطلوبیت عددی معیار اندازه گیری رضایت خاطر مصرف کنندگان از مصرف کالاست. این موضوع برای تولید کنندگان برنامه های تلویزیون، رادیو و... بسیار مهم است که بدانند مطلوبیت یک کانال یا مطلوبیت یک برنامه خاص چقدر است؟ مصرف کننده به هنگام انتخاب کالاها و خدمات در بازار مطلوبیت و قیمت را در نظر می گیرد. نظریه بی تفاوتی بر این اصل استوار است که هر مصرف کننده، برای خود اولویت های خاصی دارد و این اولویت برای کالاها و خدمات مطلوبیت ویژه ای درنظر می گیرد. نظریه بی تفاوتی براصل تلاش مصرف کننده برای حداکثر بهره گیری از کالاها و خدمات در شرایطی که امکان مصرف بیش از یک نوع کالا یا خدمات مطرح می باشد متکی است. مصرف کنندگان می خواهند با ایجاد تعادل در مصرف کالاهای متفاوت رضایت بیشتری کسب کنند.
- تعریف منافع ملی از نگاه شما چیست؟
- هنگامی که گروهی از مردم در مرزهایی مشخص، مجموعهای تحت عنوان را تشکیل میدهند، سه مقوله برای آنان اهمیتی اساسی دارد؛ هویت ملی، وحدت و دفاع سرزمینی و سرانجام منافع ملی. منافع ملی به کلیت ملت برمیگردد و تامین کننده امنیت و قدرت ملی است. منافع ملی از دید احزاب تعریف نمیشود، با منافع حزبی، قومی و گروهی قوام نمییابد و منافع ملی هر ملت علی رغم برخی اشتراکات، با ملل و مجموعههای دیگر متفاوت است. از این رو منافع ملی برای کل ملت است و دارای اولویتهایی است که پایه های اصلی قدرت آن ملت را تشکیل میدهد.
- تعریف اهداف ملی چیست؟
- اهداف، در بعد ملی، منافع مقید به زمان حال نیستند. بلکه فراتر از زمان حاضراند و نگاهی جدی به آینده دارند و افزون براین، دربرگیرنده مکان سرزمینی نیز هستند. در سیاست خارجی کشورها هدف، اولویت حفظ اهداف و منافع عمومی جامعه است و گفت و گوها و مناسبات میبایستی در جهت تقویت اهداف ومنافع ملی باشد.
- میان دستیابی به اهداف اسلامی و تامین منافع ملی چه نسبتی را در عمل برقرار میبینید؟
- مجموعه منافع ملی، هویت ملی و منافع سرزمینی با یکدیگر یک ملت را میسازند. منافع ملی دارای یک بعد معنوی و یک بعد مادی است. بعد معنوی منافع ملی در بردارنده اعتقادات و از جمله، ترجیحات دینی یا اولویت های مذهبی جامعه است که بخشی از پایه های قدرت آن جامعه را تشکیل میدهد. در واقع محیط ملی مانند یک پردیس است که منافع اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، سرزمینی و اجتماعی گوناگونی دارد ومجموعه این پرههای پردیس اجتماعی، یک محیط ملی تشکیل میدهند. بخشی از این محیط ملی، پایه اعتقادی دارد که تجلی این منافع ، نقطه اشتراک دین و اندیشه است در قالب ایدئولوژی شکل میگیرد. لذا هیچ ملتی وجود ندارد که ایدئولوژی نداشته باشد. ایدئولوژی هم به معنای راه و رسم است که منابع گوناگونی دارد؛ الهی و دینی، اجتماعی و فرهنگی، بنگاهها و صاحبان فکر و اندیشه و...لکن اولویت بخشی به هرکدام از این موارد به ایدئولوژی حاکم یا قدرت حکمرانی بر میگردد. به عبارت دیگر در یک جامعه مذهبی ممکن است قدرت حاکم لیبرال باشد، یا در یک جامعه با تفکر دینی، نگاهی سکولار حکمفرما باشد. لذا بروز ایدئولوژی و راه و رسم زندگی متفاوت است و به ایدئولوژی حاکم بر میگردد. لکن مقوله ایدئولوژی و راه و رسم زندگی در همه جوامع وجود دارد. معتقدم تضاد و تنافری میان منافع ملی و مبانی ایدئولوژیک وجود ندارد و همانگونه که شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل ایران واسلام، ایران و اسلام را خدمتدهنده به یکدیگر میداند، در نگاه بنده نیز در ایران امروز، منافع ملی و مبانی اسلامی مؤید و مکمل یکدیگر هستند.
- آیا میان بخشهای گوناگون فرآیند تصمیمگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (رهبر انقلاب، شورای عالی امنیت ملی، دولت، مجلس، وزارت خارجه و…) تعریف یکسانی از نسبت منافع ملی و مبانی اسلامی وجود دارد؟
- براساس قانون اساسی چارچوب های حرکتی نظام مشخص است. اسلامیت نظام مبتنی بر مبانی دینی است و جمهوریت نظام مبتنی بررای مردم و ترجیحات و منافع ملی است. در سیاست خارجی قادر نیستیم که خط کشی کرده و بین این دو مرزبندی انتزاعی قائل شویم. براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، با از دست دادن هر کدام از اینها، کشورهویت اصیل خود را از دست میدهد.
- آیا همه نهادها به جمهوریت و اسلامیت نظام اعتقاد دارند؟
- کارکرد و ماموریت نهادها و دستگاههای کشور با یکدیگر متفاوت است. برخی نهادها رویکرد سخت افزاری دارند و بعضی دیگر رویکرد نرم افزاری دارند. در عین حال همان نهادهایی که در ظاهربه نظر میرسد که شعارها ومبانی اسلامی را برمنافع ملی ترجیح میدهند، برای دفاع از خاک و شعار ملی، در دوران دفاع مقدس هزاران شهید را تقدیم ایران کردند. لذا مهمترازادبیات گفتاری، ترجیح و کارکردعملی ملاک قضاوت است. معتقدم که همه دستگاههای کشور، بعد ازانقلاب، دریک خصوصیت مشترک بودهاند و آن این است که همه آنها هویت، سرزمین و دین را مورد توجه قرار داده و تقابل و تفکیکی میان آنها وجود نداشته است. قانون اساسی هم میزان و معیار این مهم و ایفای نقش گروهها می باشد.
مدیریتی
- اكولوژي رسانه يعني چه و با چه شاخصهاي تعريف مي شود؟
- اكولوژي رسانه به منزله مطالعه رسانه به عنوان پديده اي چند وجهي است كه هر يك از ابعاد ان مي تواند راهنمايي بر اين امر باشد كه چرا و چگونه رسانه مي تواند بر درك ، فهم، احساس، ارزشها و رفتار هاي اعضاي جامعه اعم از افراد، سازمانها، گروهها و دولتها و حتي خود رسانه تاثير بگذارند. اكولوژي بودن يك رسانه با سه شاخص تكنولوژي در دسترس ، محتوا و مندرجات رسانه و موقعيت اجتماعي رسانه تعريف مي شود.
- فرآيند مديريت استراتژيک ؟
- الگوهاي متعددي از فرآيندهاي مديريت استراتژيک، در منابع مختلف اين رشته وجود دارد، يکي از بهترين الگوها به شرح زير است : • تشکيل کميته راهبردي نخستین گام در فرآيند مديريت استراتژيک، تشکيل کميته راهبردي است که توسط بالاترين مدير سازمان و با مشورت کارشناسان برنامه ريزي استراتژيک، از بين کارکنان داراي صلاحيت هاي لازم، در هر بخش انتخاب مي شود. مثلا کميته راهبردي در يک سازمان رسانه اي مي تواند متشکل از مدير مسئول، سردبير و دبيران سرويس هاي مختلف باشد. • تدوين بيانيه ارزش ها ارزش ها، بايدها و نبايدهاي رفتاري در يک سازمان را مشخص مي کنند. ايدئولوژي و ارزش هاي سازماني، زير بناهاي فرهنگ سازماني هستند. به عبارت ديگر، آنچه که شرط بقا و رشد يک سازمان را تشکيل مي دهد و مبنا و راهنماي فعاليت هاي سازمان بوده و بعنوان معياري جهت کنترل تصميم گيري ها و رفتارها در سازمان مورد توجه قرار مي گيرد، ايدئولوژي و ارزش هاي آن سازمان ناميده مي شود. بعنوان مثال يک سازمان رسانه اي مي تواند ارزشهايي نظير؛ تلاش در جهت تقويت فرهنگ ايراني – اسلامي، التزام و پايبندي به قانون اساسي و صداقت در امر اطلاع رساني را بعنوان ارزش هاي محوري خود انتخاب کند. • تدوين بيانيه چشم انداز چشم انداز، تصويري است از وضعيت شرکت، زماني که به ماموريت، اهداف و استراتژي هاي خود دست يافته باشد. چشم انداز مطلوب يک سازمان رسانه اي در آينده مي تواند شامل اين موارد باشد؛ ارائه رسانه اي با بالاترين کيفيت و بيشترين مخاطب در کشور، رسانه اي سرآمد در منطقه که به پوشش اخبار و اطلاعات حوزه هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي اقتصادي، سياسي، ورزشي و ...مبادرت مي ورزد. • تدوين بيانيه ماموريت رسالت يا ماموريت يک سازمان، «علت» يا «فلسفه وجودي» آن سازمان را نشان مي دهد. اگر ماموريت يک سازمان را در قالب يک سند، مکتوب کرده و به اطلاع ذي نفعان برسانيم، در واقع «بيانيه ماموريت» آن سازمان را تهيه کرده ايم. بنابراين، بيانيه ماموريت، جمله يا عبارتي است که بوسيله آن مقصود يک سازمان، از سازمان هاي مشابه متمايز مي شود. بيانيه ماموريت بايد شامل مواردي از اين قبيل باشد؛ محصول، مشتري، بازار، تکنولوژي، رشد و سودآوري، فلسفه وجودي، تمايز، توجه به تصور مردم و کارکنان. مثال؛ سازمان رسانه اي مي کوشد، با بهره گيري از پيشنهادات و انتقادات مخاطبان و به کارگيري آخرين پيشرفت هاي تکنولوژيکي در جهت ارائه جديدترين، کامل ترين و جامع ترين اخبار داخلي و خارجي و تحليل و تفسير آنها گام هاي بزرگي در جهت ارتقاء سطح آگاهي مخاطبان بردارد. • تدوين اهداف بلندمدت نتيجه هايي که يک سازمان، در يک دوره چند ساله از انجام فعاليت هاي خود تعقيب مي کند، هدف هاي بلند مدت ناميده مي شود. هدف هاي بلند مدت معمولا شامل مواردي نظير، سودآوري، بازگشت سرمايه، موضع رقابتي، بهره وري، بهبود نيروي انساني و... مي شود. مثلا رسيدن به يک ميليون تيراژ در سال ۱۴۰۰ يا افزايش کانال هاي تلويزيوني به ۱۰ شبکه تا پايان سال ۱۳۹۵ مي توانند اهداف سازمان رسانه اي به حساب آيند. • تجزيه وتحليل فرصت ها و تهديدها فرآيندي است که طي آن، استراتژيست ها محيط را مطالعه و بررسي مي کنند تا فرصت ها و تهديدهاي پيش و روي سازمان را شناسايي کنند. عوامل محيطي که در سطح کلان وجو دارند و يک سازمان رسانه اي نيز بايد کم و بيش به آن ها توجه داشته باشد، شامل؛ عوامل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، تکنولوژيکي، سياسي و حقوقي، اقليمي و جغرافيايي و همچنين جهاني مي باشند. و عوامل محيط تخصصي يا سطح خرد شامل؛ مشتريان، عرضه کنندگان، رقبا، نهادهاي دولتي، مديران،گروه هاي فعال اتحاديه ها، توزيع کنندگان و ... مي باشد . تجزيه تحليل نقاط ضعف و نقاط قوت مديران سازمان ها بايد علاوه بر بررسي و تجزيه تحليل محيط خارجي و کشف فرصت ها و تهديدها، بايد به عوامل داخلي نيز توجه داشته باشند تا بتوانند با بررسي نقاط ضعف و قوت سازمان، عوامل استراتژيک داخلي را نيز شناسايي کنند. عوامل داخلي به عواملي گفته مي شود که بر عملکرد سازمان تاثير قابل ملاحظه اي دارند و در عين حال تحت کنترل مديريت سازمان قرار دارد. نقاط قوت و ضعف هر سازمان در بهره گيري از فرصت ها و خنثي کردن تهديدها نقش تعيين کننده اي دارند. معيارهاي ارزيابي محيط داخلي عبارتند از؛ مقايسه با توانائي ها و عملکرد گذشته، مقايسه با برنامه استراتژيک، مقايسه با توانائي ها و عملکرد رقبا، در نظر گرفتن چرخه عمر محصول و مقايسه با عوامل موفقيت در صنعت. • تدوين و انتخاب استراتژي هر سازمان بايد با توجه به نقاط قوت و ضعف داخلي خود و همچنين فرصت ها و تهديدات محيطي، از ميان گزينه هاي ممکن، مناسب ترين استراتژي را براي نيل به ماموريت و چشم انداز خود انتخاب کند. بعبارت ديگر بايد مزايا، معايب،هرينه ها و منفعت هاي هر کدام از استراتژي ها مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته و در نهايت، مناسب ترين گزينه ها براي اجراء انتخاب شوند. • اجراي استراتژي پس از آن که بيانيه هاي ايدئولوژي و ارزش ها، چشم انداز، ماموريت و همچنين، اهداف بلند مدت سازمان تدوين شدند، فرصت ها و تهديدات محيطي و نقاط قوت و ضعف داخلي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند و در نهايت استراتژي هاي قابل اجراء و مناسب سازمان، استخراج و انتخاب شدند، زمان اجراي استراتژي فرا مي رسد. اجراي استراتژي فرآيندي است که بر اساس آن، استراتژي ها ضمن آن که از طريق اعمال ملاحظات ساختاري، فرهنگي و رهبري، در سازمان نهادينه مي شوند، با بهره گيري از برنامه ها، بودجه و رويه ها به اجراء در مي آيند. • کنترل و نظارت استراتژيک کنترل، فعاليتي است که بوسيله آن عمليات پيش بيني شده با عمليات انجام شده مقايسه مي شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين «آنچه بايد باشد» و «آنچه هست»، نسبت به رفع و اصلاح آن ها اقدام مي شود. بعبارت ديگر، سازمان ها از طريق کنترل استراتژيک مي توانند به ارزيابي مراحل مختلف مديريت استراتژيک پرداخته و در صورت بروز هرگونه خللي دراين فرآيند، آن حوزه هايي که نياز به توجه بيشتري دارند را پشتيباني نمايند.
- انواع استراتژیهای بین المللی کدام است و اساسا با تغییر محیط کاری ملی به بین المللی چه اتفاقاتی رخ می دهد؟
- با تغيير محيط كاري از ملي به بين المللي شرايط سياسي، فرهنگي، پولي، اقتصادي، موانع تجارت، روابط كاري، قرارداها، تبليغات، تحقيق در بازاز، نيرويكار، دخالت دولت و تامين مالي تغيير ميكند. درکل سه نوع استراتژي بين المللي داريم: ۱-استراتژی چندمحلی؛ استراتژی و اجرای تصمیمات به استراتژیهای کسب و کار محلی در هر یک از کشورها تقسیم میشود محصولات و خدمات، مناسب بازارهای محلی میشوند واحدهای تجاری در یک کشور از هم مستقل هستند فرض بر این است که بازار در هر کشور و منطقه متفاوت است بر رقابت در هر بازار تمرکز میکند مثلا استراتژی مهم میان شرکتهای اروپایی بسته به تنوع فرهنگ و بازار در اروپا است ۲-استراتژی جهانی؛ محصولات دربازارهای ملی استاندار میشوند تصمیمات با در نظر گرفتن استراتژکسب و کار در دفتر مرکزی گرفته میشود برای هر واحد استراتژی کسب و کار مستقل در نظر گرفته میشوند تاکید بر صرفه اقتصادی غالبا با بی توجهی و بی مسئولیتی نسبت به بازارهای محلی همراه است احتیاج به اشتراک منابع و همکاری در فرای مرزها دارد که مدیریتش مشکل است ۳-استراتژی فرا ملیتی؛ به دنبال این است که بهره وری استراتژی جهانی و مسئولیت محلی را توام داشته باشد رسیدن به آن مشکل است چون باید به موارد زیر همزمان برسد: * کنترل مرکزی و هماهنگی قوی برای رسیدن به بهره وری * تمرکز زدایی برای رسیدن به تعهد به بازارهای محلی * پیگیری موضوع یادگیری سازمانی برای رسیدن به مزیتهای رقابتی
- آیا به طور کلی ایدهی واگذاری سهام رسانه به روزنامهنگاران را در ایران اجرایی میدانید؟ بله، در چه شرایطی؟/ خیر، چرا؟
- به نظر می رسد یکی از بهترین راههای پویا سازی و چابک تر کردن بنگاههای رسانه ای واگذاری سهام انها به روزنامه نگاران و عوامل فنی و حرفه ای رسانه هاست و این امر موجب بارورتر شدن رسانه و همراستا شدن با منافع عامه است و قطعا مزیت رقابتی و همپوئی سازمانی را در محیط رسانه ای افزایش خواهد داد.
- در هنگام شروع به کار در یک محیط جدیدحرفه ای ، برای اصلاح امور و ایجاد تحول در سازمان چه باید کرد؟
- ۱ ) روزآمد كردن تكنولوژي، ۲ ) آموزشنيروها، متناسب با ماموریت ۳ ) اصلاح ساختاري و تشكيلاتي، ۴) شفاف سازی اهدافسازمان ۵ ) بازنگری در سبک رهبری و مدیریت سازمان
- عوامل ساختاري در سازمان کدام عوامل هستند؟
- عوامل ساختاري در برگيرنده مجموعه روابط منظم حاکم بر اجزاي داخلي سازمان هستند که بدنه آن را مي سازند مانند: ساختار رسمی سازمان، قوانين و مقرارت و...
- فرآيند مديريت استراتژيک ؟
- الگوهاي متعددي از فرآيندهاي مديريت استراتژيک، در منابع مختلف اين رشته وجود دارد، يکي از بهترين الگوها به شرح زير است : • تشکيل کميته راهبردي نخستین گام در فرآيند مديريت استراتژيک، تشکيل کميته راهبردي است که توسط بالاترين مدير سازمان و با مشورت کارشناسان برنامه ريزي استراتژيک، از بين کارکنان داراي صلاحيت هاي لازم، در هر بخش انتخاب مي شود. مثلا کميته راهبردي در يک سازمان رسانه اي مي تواند متشکل از مدير مسئول، سردبير و دبيران سرويس هاي مختلف باشد. • تدوين بيانيه ارزش ها ارزش ها، بايدها و نبايدهاي رفتاري در يک سازمان را مشخص مي کنند. ايدئولوژي و ارزش هاي سازماني، زير بناهاي فرهنگ سازماني هستند. به عبارت ديگر، آنچه که شرط بقا و رشد يک سازمان را تشکيل مي دهد و مبنا و راهنماي فعاليت هاي سازمان بوده و بعنوان معياري جهت کنترل تصميم گيري ها و رفتارها در سازمان مورد توجه قرار مي گيرد، ايدئولوژي و ارزش هاي آن سازمان ناميده مي شود. بعنوان مثال يک سازمان رسانه اي مي تواند ارزشهايي نظير؛ تلاش در جهت تقويت فرهنگ ايراني – اسلامي، التزام و پايبندي به قانون اساسي و صداقت در امر اطلاع رساني را بعنوان ارزش هاي محوري خود انتخاب کند. • تدوين بيانيه چشم انداز چشم انداز، تصويري است از وضعيت شرکت، زماني که به ماموريت، اهداف و استراتژي هاي خود دست يافته باشد. چشم انداز مطلوب يک سازمان رسانه اي در آينده مي تواند شامل اين موارد باشد؛ ارائه رسانه اي با بالاترين کيفيت و بيشترين مخاطب در کشور، رسانه اي سرآمد در منطقه که به پوشش اخبار و اطلاعات حوزه هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي اقتصادي، سياسي، ورزشي و ...مبادرت مي ورزد. • تدوين بيانيه ماموريت رسالت يا ماموريت يک سازمان، «علت» يا «فلسفه وجودي» آن سازمان را نشان مي دهد. اگر ماموريت يک سازمان را در قالب يک سند، مکتوب کرده و به اطلاع ذي نفعان برسانيم، در واقع «بيانيه ماموريت» آن سازمان را تهيه کرده ايم. بنابراين، بيانيه ماموريت، جمله يا عبارتي است که بوسيله آن مقصود يک سازمان، از سازمان هاي مشابه متمايز مي شود. بيانيه ماموريت بايد شامل مواردي از اين قبيل باشد؛ محصول، مشتري، بازار، تکنولوژي، رشد و سودآوري، فلسفه وجودي، تمايز، توجه به تصور مردم و کارکنان. مثال؛ سازمان رسانه اي مي کوشد، با بهره گيري از پيشنهادات و انتقادات مخاطبان و به کارگيري آخرين پيشرفت هاي تکنولوژيکي در جهت ارائه جديدترين، کامل ترين و جامع ترين اخبار داخلي و خارجي و تحليل و تفسير آنها گام هاي بزرگي در جهت ارتقاء سطح آگاهي مخاطبان بردارد. • تدوين اهداف بلندمدت نتيجه هايي که يک سازمان، در يک دوره چند ساله از انجام فعاليت هاي خود تعقيب مي کند، هدف هاي بلند مدت ناميده مي شود. هدف هاي بلند مدت معمولا شامل مواردي نظير، سودآوري، بازگشت سرمايه، موضع رقابتي، بهره وري، بهبود نيروي انساني و... مي شود. مثلا رسيدن به يک ميليون تيراژ در سال ۱۴۰۰ يا افزايش کانال هاي تلويزيوني به ۱۰ شبکه تا پايان سال ۱۳۹۵ مي توانند اهداف سازمان رسانه اي به حساب آيند. • تجزيه وتحليل فرصت ها و تهديدها فرآيندي است که طي آن، استراتژيست ها محيط را مطالعه و بررسي مي کنند تا فرصت ها و تهديدهاي پيش و روي سازمان را شناسايي کنند. عوامل محيطي که در سطح کلان وجو دارند و يک سازمان رسانه اي نيز بايد کم و بيش به آن ها توجه داشته باشد، شامل؛ عوامل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، تکنولوژيکي، سياسي و حقوقي، اقليمي و جغرافيايي و همچنين جهاني مي باشند. و عوامل محيط تخصصي يا سطح خرد شامل؛ مشتريان، عرضه کنندگان، رقبا، نهادهاي دولتي، مديران،گروه هاي فعال اتحاديه ها، توزيع کنندگان و ... مي باشد . تجزيه تحليل نقاط ضعف و نقاط قوت مديران سازمان ها بايد علاوه بر بررسي و تجزيه تحليل محيط خارجي و کشف فرصت ها و تهديدها، بايد به عوامل داخلي نيز توجه داشته باشند تا بتوانند با بررسي نقاط ضعف و قوت سازمان، عوامل استراتژيک داخلي را نيز شناسايي کنند. عوامل داخلي به عواملي گفته مي شود که بر عملکرد سازمان تاثير قابل ملاحظه اي دارند و در عين حال تحت کنترل مديريت سازمان قرار دارد. نقاط قوت و ضعف هر سازمان در بهره گيري از فرصت ها و خنثي کردن تهديدها نقش تعيين کننده اي دارند. معيارهاي ارزيابي محيط داخلي عبارتند از؛ مقايسه با توانائي ها و عملکرد گذشته، مقايسه با برنامه استراتژيک، مقايسه با توانائي ها و عملکرد رقبا، در نظر گرفتن چرخه عمر محصول و مقايسه با عوامل موفقيت در صنعت. • تدوين و انتخاب استراتژي هر سازمان بايد با توجه به نقاط قوت و ضعف داخلي خود و همچنين فرصت ها و تهديدات محيطي، از ميان گزينه هاي ممکن، مناسب ترين استراتژي را براي نيل به ماموريت و چشم انداز خود انتخاب کند. بعبارت ديگر بايد مزايا، معايب،هرينه ها و منفعت هاي هر کدام از استراتژي ها مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته و در نهايت، مناسب ترين گزينه ها براي اجراء انتخاب شوند. • اجراي استراتژي پس از آن که بيانيه هاي ايدئولوژي و ارزش ها، چشم انداز، ماموريت و همچنين، اهداف بلند مدت سازمان تدوين شدند، فرصت ها و تهديدات محيطي و نقاط قوت و ضعف داخلي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند و در نهايت استراتژي هاي قابل اجراء و مناسب سازمان، استخراج و انتخاب شدند، زمان اجراي استراتژي فرا مي رسد. اجراي استراتژي فرآيندي است که بر اساس آن، استراتژي ها ضمن آن که از طريق اعمال ملاحظات ساختاري، فرهنگي و رهبري، در سازمان نهادينه مي شوند، با بهره گيري از برنامه ها، بودجه و رويه ها به اجراء در مي آيند. • کنترل و نظارت استراتژيک کنترل، فعاليتي است که بوسيله آن عمليات پيش بيني شده با عمليات انجام شده مقايسه مي شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين «آنچه بايد باشد» و «آنچه هست»، نسبت به رفع و اصلاح آن ها اقدام مي شود. بعبارت ديگر، سازمان ها از طريق کنترل استراتژيک مي توانند به ارزيابي مراحل مختلف مديريت استراتژيک پرداخته و در صورت بروز هرگونه خللي دراين فرآيند، آن حوزه هايي که نياز به توجه بيشتري دارند را پشتيباني نمايند.
- برای اجرای بهتر و پر نتیجه تر استراتژی باید چه کاری انجام شود؟
- پويايي و پر ثمری دراجراي استراتژي وقتي تحقق مييابد كه ديگرراهبرد و استراتژی به عنوان يك فرايند متمركز تلقي نشود، بلكه جزئي از عقلانیت ارتباطی غیر متمرکزباشد، به طوري كه استراتژيهاي عملياتي وتاکتیک های حمايتكننده، در امتداد يكديگر باشند . البته جهت کلی سازمان باید دارای ثبات باشد.، اگر اینگونه نباشد، اين خطر وجود دارد كه سازمان، بخشي از قدرت رقابتياش را از دست بدهد و نتواند از منابع سازمان استفادة بهينه بعمل آورد. بنابراين، بايد موازنهاي ميان تعيين جهت استراتژيك سازمان به شكلي كه جهت كلي باثبات باشد و حفظ قابليت انعطاف براي پاسخ به تغييرات و پويايي رقابت، ايجاد نمود.
- بيانيه رسالت برای چه چیزی مفیداست؟
- بيانيه رسالت براي سازمان هاي عمومي،به منظور شفافيت تجاري و قانوني نوشته مي شود و اگرچه اکثر مديران نمي توانند آن راکلمه به کلمه حفظ کرده و اجرا نمایند، اما در اين مورد که اين بيانيه ها چگونه راهنماي تصميم گيري و تخصيص منابع هستند، از درک عملي برخوردارند.
- جایگاه وحدت ملی و چگونگی به وجود آمدن آن را در جامعه تحت تاثیر چه عواملی می دانید؟
- به طور کلی ،خواسته ها (آنچه مردم امروز از حاکمیت می خواهند) و انتظارات(انچه که امید دارند حاکمیت در آینده برای آنها فراهم کند)،هردو بر رفتار اجتماعی مردم اثر می گذارد. رفتار اجتماعی بر مشارکت اجتماعی تاثیر گذار است. مشارکت اجتماعی بر جامعه پذیری تاثیر گذار است . جامعه پذیری در رابطه ملت با دولت مطرح است و برآن واقعیت ها و ایده ال ها موثرند. نتیجه این فرایند به صورت طبیعی , وحدت ملی را سبب می شود. در این راستا عواملی بر مشارکت اجتماعی نفوذ دارند و آن زبان قدرت و زبان مردم است .زبان قدرت یعنی، قدرت سازمان یافته و منظور از قدرت سازمان یافته، همان حکومت ودولت است. هدف از زبان مردم, نهادهای اجتماعی است که مشارکت هنجاری را درجامعه سبب می شوند. بنابراین می توان شمای زیر را برای نشان دادن عوامل تاثیر گذار بر وحدت ملی منظور نمود: چگونگی به وجود آمدن وحدت ملی در بافت جامعه لازم به ذکر است که وحدت ملی، بر خلاف وفاق ملی که ارتباط بین حکومت ونخبگان جامعه است، به رابطه حکومت و عامه مردم مربوط است.
- درنیای امروز چند ملیتی شدن رسالت موسسه یعنی چه؟
- چند ملیتی شدن، موسسه ها را به تعریف کاملا جدیدی از مجموعه فرصتها، محدودیتها و خطرات تعیین شده محیطی پایبند میکند. برای حفظ کردن مسیر بنگاه از آنچه عواملی محیطی تحمیل میکند، مدیریت عالی باید ماموریت اصلی، فلسفه و مقاصد استراتژیک موسسه را پیش از چند ملیتی شدن، مجددا ارزیابی کند. موسسه چند ملیتی میتواند یک بازار جهانی را برای خودش تعریف کند که مستلزم استاندارد کردن محصول و فعالیتهای شرکت یا بنگاه است . موسسه پس از تعیین بازار هدف، باید بیانیه رسالت را با ساز و کارهای داخلی متناسب برای حمایت از این رسالت تعریف کند. مثلا اگر شرکتی بازار جهانی برای خودش تعریف کند، بیانیه رسالت ممکن است وظایف و فعالیتهای متمرکزی ایجاد کند که همه فعالیتها یکسان و استاندارد باشد.
- در عصر اطلاعات مهم ترین مزیت سازمان ها به طور خلاصه چیست؟
- در عصر اطلاعات ، یا بهتر بگویم درعصردانش، بتدريج سازمانها به اين واقعيت پي مي برند كه منبع كليدي كسب و كار، سرمايه و تجهيزات نيست، بلكه دانش، اطلاعات وايده ها است که مزیت محسوب می شود. با اين ديد، سازمانها به تجديد ساختار، ايجاد سازمان هاي يكپارچه، شبكه هاي جهاني و سازمان مركزي كوچكتر روي مي آورند.
- رابطه موثر مخاطب با رسانه به چه معناست؟
- بدین معناست که مخاطب باید به رسانه اعتماد داشته باشد و احساس کند که رسانه با او حالت انطباقي و سازگاري دارد و هرچه گیرنده پیام احساس کند که ذهنش دستکاري مي شود، نسبت به ارتباط بي اعتمادتر مي شود و ارتباط حالت تبليغي به خود مي گيرد و ممکن است بازار از دست برود. در حقيقت اعتماد به منبع و رابطه رسانه و مخاطب حائز اهميت است.
- سازمان رسانه اي با ديگر سازمان ها چهتفاوت هايي دارد؟
- سازمان رسانهای با بقیه سازمانهاچند تفاوت اساسی دارد. یکی این که محیط پیرامونش محیطی پویا و متحول است و به طوردائم در رابطه با مفاهیم مختلف تغییر میکند. محیط عملیاتی سازمان رسانهای درمقايسه با سایر سازمانها از تنوع و دگرگونی به مراتب بيشتري برخوردار است. مثلاًزمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، مسائل جغرافیایی، دولت،گروههای فشار و گروههای تخصصی، همه اینها پیرامون محیط سازمان رسانهای هستند وبر آن تأثیر میگذارند. دیگر اینکه سازمان رسانهای به طور دائم و لحظه به لحظه درمعرض قضاوت قرار می گیرند. این تنها سازمان رسانه ای است که به طور دائم در حالارزیابی توسط مشتری که همان مخاطب است، قرار دارد. مساله دیگر تنوع محصول است. یکسازمان رسانه ای تنوع محصولاتش بسیار زیاد است. هر خبر و توليدي و هر محصول رسانهای خودش یک نوع آوری به شمار می رود. محور بعدی، جامعیت محصولات رسانهاي است، بهاين معني كه بايد در برگیرنده باشد به تمام ویژگیهایی که یک مخاطب دارد. نکتهمهمتر واحد زمان است. خبر و کار رسانه ای واحد زمانش لحظه است. در این عرصه رقباجنگشان، جنگ ثانیهها می شود. یک اصطلاحی هست در کار رسانه ای و خبر كه مي گويد:« آخرین محصول و نتیجه را کسی برداشت کرد که نخستین خبر را داد ». بنابراین مدیریتزمان در مدیریت رسانه خیلی مهم است.
- مخاطب یعنی چه؟
- نخستین تعریف نظری از مخاطب را هربرت بلومر امریکایی (۱۹۳۹) ارائه نمود. وی که از پیشگامان مکتب شیکاگو می باشد، مخاطبان یک رسانه را شکل جدیدی از تجمع بشری می داند که در بهره برداری از محصولات رسانه ای، به صورت یک جمع با اجزایی دور از هم پدید آمده اند. بلومر با این تعریف، در واقع به تعریف توده پرداخته و مخاطبان رسانه در جوامع صنعتی، مخاطب توده وار نامیده است. (زارعیان، ۱۳۸۵؛ معتمدنژاد، ۱۳۸۴) این مفهوم یعنی – مخاطب توده وار – مربوط به اولین دوره های ظهور وسایل ارتباط جمعی در جوامع صنعتی می باشد. در این دوره ها، جمع مخاطب را جمعی گسسته از هم، دارای تأثیر پذیری زیاد، گمنام و بی ریشه می پنداشتند. تاثيرگذاري همزمان، افراد زياد، هم شكلي محتوا، تجزيه مصرف رسانه اي بيش از پيش خصوصي شده، محصول شرايط توده وار بود. اين توده مفهومي متفاوت از گروه، انبوه خلق و عامه مردم كه در گذشته بودند، داشت. رابطه مخاطب و رسانه توده وار نيز غيرشخصي بود. مخاطبان نمي توانستند به راحتي به توليد كنندگان و فرستندگان پيام هاي رسانه هاي جمعي پاسخ دهند. رابطه ارتباطي بوجود آمده نوعاً محاسبه گرانه و بدون معيارهاي مشترك اخلاقي بود. (مک کوئیل، ۱۳۸۴) هارولد لاسول نیز که به نوعی نخستین مدل خطی ارتباط را ارائه نمود، مخاطب را هدف مورد نظر ارتباط گر معرفی نمود که به نوعی بر رفتار خود ارتباط گر نیز تأثیر گذار است. (سورین، تانکارد؛ ۱۳۸۲) بهترین و جامع ترین تعریف از مخاطب را می توان، به تعریف دنیس مک کوئیل نسبت داد. وی در کتاب «مخاطب شناسی» مخاطب را اینگونه تعریف می کند : « مخاطب بطور ساده به خوانندگان ، بينندگان و شنوندگان يكي از كانال هاي رسانه اي يا هر محتوا و نمايش اشاره دارد، اما همين واژه ساده و يگانه، براي اشاره به واقعيتي بكار مي رود كه بطور روزافزون در حال پيچيده تر و متنوع تر شدن است. واژه مخاطب نگهداشته شده است اما موضوع آن بطور مستمر و متنوع در حال دگرگوني است».
- مهمترين مشکلات انسانی برنامه ريزي استراتژيک را تشريح نماييد.
- مهمترين مشکلات فرا روي برنامه ريزي استراتژيک را مي توان اينگونه نام برد: مشکل فراگرد، مشکل ساختاري، مشکل نهادي ومشکل انساني.در مشکل انساني مي توان به مسائل زير اشاره کرد: • افراد در برخورد با مشکلات، داراي توان هاي محدودي مي باشند. • افراد داري توان تطبيق بسيار بالايي هستند، ولي تغييرات تدريجي را تشخيص نمي دهند. • افراد در بحران ها عقب نشيني کرده، خود را به فراموشي مي زنند و بهانه تراشي مي کنند. • افراد در صورت کسب شايستگي و درگير شدن در مشکلات، هوشياري و تمرکز خود را از دست مي دهند. • تعهد افراد هنگام دست زدن به اقدام هاي عمومي، اجباري و بازگشت ناپذير، افزايش مي يابد. • اگر برنامه ريزي استراتژيک به يک وظيفه زودگذر تبديل شود، افراد هوشياري و تمرکز خود را از دست مي دهند.